سیر و سلوک عارفان
امام محمد غزالي ؛
قبل از آنكه وارد سير و سلوك عارفان شود ؛
به برادرش احمد غزالي كه از عارفان زمان بود ؛ از اهميت نماز جماعت گفت و پرسيد كه چرا شما به مسجد نميائي و پشت سر من نماز نمي خواني ؟
احمد غزالي گفت :
اگر امام نماز را صحيح بخواند چرا نيايم ؟
امام محمد غزالي گفت مردم
از راههاي دور مي آيند تا پشت سر من
نماز بخوانند و به فيض نايل شوند
و حال تو اينگونه می گوئي ؟
احمد غزالي آنروز با يارانش در مسجد
حاضر شدند و پشت سر برادر نماز
خواندند و پس از اتمام نماز ؛
احمد غزالي در گوشه اي از مسجد
با ارادتمندان خود نماز را تجديد نمودند ؛
ياران امام محمد غزالي حيرت زده
سوال فرمودند كه
چرا نماز را تجديد نموديد ؟
احمد غزالي پاسخ داد:
ما بنا به شرط عمل كرديم و تا انجا كه
امام در فكر آب دادن به اسبها نيفتاده
بودند ؛ نمازشان درست بود و پس از آن
ديگر صحيح نبود
و اينگونه تجديد كرديم .
اين مطلب را به امام محمد غزالي گفتند
و در حيرت فرو رفت و گفت :
سبحان الله !!!!!
خداوند را ؛ بندگاني مقرب هست كه
ايشان جاسوس قلوب مردمانند
و از اسرار انسانها مطلع می باشند
و ضمائر ايشان بر آنها هويدا و روشن
است ؛
برادرم درست می گويد كه مرا
در اثناي نماز بخاطرم افتاد كه
خادم به اسبها آب نداده و…………
از آن پس انگيزه گرايشهاي عرفاني
در امام محمد غزالي ايجاد شد .
مهربان خدای عزیزم !
در این لحظات عرفانی و ملکوتی
معرفت وعشق حقیقی خود را
به ما بیاموز!
آمین یا رب العالمین