آیه 176 سوره اعراف
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ۚ ذَٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
و اگر میخواستیم به آن آیات او را رفعت مقام میبخشیدیم، لیکن او به زمین (تن) فروماند و پیرو هوای نفس گردید، و در این صورت مثل و حکایت حال او به سگی ماند که اگر بر او حمله کنی و یا او را به حال خود واگذاری به عوعو زبان کشد. این است مثل مردمی که آیات ما را بعد از علم به آن تکذیب کردند. پس این حکایت بگو، باشد که به فکر آیند.
1- پایبندی به آیات الهی، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لرفعناه بها»
2- در عین حاکمیّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است. «و لو شئنا لرفعناه بها ولکنّه اخلد الی الارض…»
3- خواست خداوند، بر پایهی عملکرد خودماست. «و لو شئنا لرفعناه بها ولکنّه اخلد الی الارض و اتّبع الهوی» آری، رسیدن به مقام قرب، مشروط به پرهیز از دنیاگرایی و هوس است.
4- مردم غافل، به چهار پایان میمانند، ولی دانشمند دنیاپرست، مثل سگ حریص است. «کمثل الکلب»
5 - دانشمند بیعمل، منفور است. «کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث…»
6- اسیر دنیا، هرگز آرامش ندارد. «ان تحمل علیه یلهث أو تترکه یلهث» انسان حریص هر چه داشته باشد، باز هم زبان طمعش بیرون است، زیرا دنیاپرستی و حرص، نهایت ندارد.
7- علاقه به دنیا و هواپرستی، انسان را نسبت به امور دیگر بیتفاوت میکند. «ان تحمل … أو تترکه…»
8 - علمای دین اگر دنیاگرا شدند، در معرض تکذیب آیات الهی و گرایش به کفر قرار میگیرند. «اخلد الی الارض… کذّبوا بآیاتنا»
9- سرنوشت علما و دانشمندان فریب خورده، باید مایه عبرت و اندیشهی مردم باشد. (در آیهی قبل آمد: «وَاتلُ»، در اینجا میخوانیم: «فاقصص»).
10- داستاننویسی و داستانسرایی باید در مسیر رشد فکری انسان باشد، نه تخدیر و سرگرمی. قصّهگویی جهتدار، کار انبیاست. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکّرون»