بسم الله الرحمن الرحيم

رنگ خدا

صورتی زرد شده وقت سفر معلوم است

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در مناسبت ها

صورتی زرد شده وقت سفر معلوم است

 

آتش سینه ای از دیده ی تر معلوم است

 

به خودش روز زمین مثل پدر می پیچد

 

از همین صحنه غم زهر و جگر معلوم است

 

وسط حجره تنش روی زمین افتاده

 

بین گرداب بلا مرد خطر معلوم است

 

باقر آل پیمبر بدنش میلرزد

 

در شب حادثه ای تلخ سحر معلوم است

 

كمرش زخمی زنجیر و غم شلاق است

 

اشك می بارد و داغی ِ شرر معلوم است

 

یاد آن كوچه و بازار و غم ناموس است

 

خون رگ های عمو بین گذر معلوم است

 

سنگ های سر كوچه چه شتابی دارد

 

از سر نی به زمین خوردن سر معلوم است

 

به روی پیرهنی كه كفنش شد آخر

 

حال جای قدم چند نفر معلوم است

 

زینب زیر لب گفت كه تشنه است سرش را نبرید

 

در نگاهش چه غمی باز مگر معلوم است

نظر دهید »

معجزه زیارت عاشورا امام حسین

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در ائمه معصومین

 

عارف اهل ذکر،آیت الله بهجت(قدس سره)میفرماید:

خدا اعجاز انبیا، اوصیا، اولیا و علما را هم اگر مصلحت بداند، ظاهر می‌کند؛ کما اینکه در سامره کرد.کأنه همه در معرض طاعون بودند و همه‌گیر شده بود.

آیت الله آقا سید محمد فشارکی رضوان‌الله‌علیه با آن کراماتش و مقامات علمیه و عملیه‌، گفت:من بر همۀ شیعه حکم ‌می‌کنم که سه روز روزه بگیرند ـ‌البته روزه مظنونم است و یقینی نیست‌ـ و در این سه روز، زیارت عاشورا را بخوانند؛ خداوند به‌واسطه این کارشان، این بلا را از شیعه رفع می‌کند؛

اهل سامرا(که اغلب غیر شیعه بودند) دیدند فوج‌فوج از غیر شیعه وفات می‌کنند، ولی یک نفر از شیعه وفات نمی‌کند!

و این‌ها تعجب ‌کردند که این چه بلایی است که مخصوص غیر شیعه است و فوج‌فوج از غیر شیعه، به طاعون وفات می‌کنند.

لذا آن‌ها می‌آمدند در صحن عسکریین علیهم‌السلام و می‌گفتند: «یَا عَلِیٌ الهَادِی، نُسَلِّمُ عَلَیْکَ، مِثْلْ مَا یُسَلِّمُ الشِیعَة»؛ هر طوری که شیعه سلام می‌کنند، ما هم به همان نیت و همان‌طور سلام می‌کنیم، درباره ما هم شفاعت بکن، کما اینکه شیعه را می‌بینیم که با طاعون کشته نمی‌شوند.

کأنّه در طاعون نوشته شده بود: «برای غیر شیعه».

این هم از اعجاز است.ملاحظه می‏‌کنید؟ با اینکه حقانیت روشن بود، ولی ایمان نمی‏‌آوردند(شیعه نمیشدند و فقط سلام میکردند) و ریشۀ مطلب را که زیارت عاشورا بود، دنبال نمی‏‌کردند.

????رحمت واسعه، ‌ص۲۰۸????

1 نظر »

علی

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در دل نوشته

شکر خدا که نام علی در اذان ماست

ما شیعه ایم و عشق علی هم از آن ماست

 

ذکر علی عبادت مختص شیعه است

این اسم اعظم است که ورد زبان ماست

 

با هر نفس علی شده ذکر لبم مدام

این “یا علی” همیشه رفیق لبان ماست

 

از “یا علی” زبان و دهان خسته کی شود؟

اصلاً زبان برای همین در دهان ماست

 

دنیا و آخرت بخدا نیست جز علی

بغض علی جهنم و حبّش جنان ماست

 

ما را گمان کنم ز علی آفریده اند

عشقش سرشته در گل ما، بند جان ماست

 

ما شیعه زاده ایم، خدا را هزار شکر

این شیعه زادگی شرف خاندان ماست

 

ما عاشق علی شده ایم و بدون شک

این هم ز پاکدامنی مادران ماست

 

ما را چکار غیر علی را؟ فقط علی

آری علی علی بخدا آب و نان ماست

 

پیرم که سایه اش همه دم مستدام گفت:

عشق علی همیشه و هرجا نشان ماست

 

#محمد_هاشم_مصطفوی

 

نظر دهید »

بی شما

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در دل نوشته

با شما سنجیــده خواهد شد همــه معیارها

بی تو ناهنجــار خواهد شـــد همه هنجارها

 

بی شمــا بودن شروع ناکجاهـــا رفتن است

بر سرم آوار خواهـــــد شد همـــه دیوارهـــا 

 

گـــر گُـــذار مقـــدمت از یک بیابـان بگـــذرد 

بوستان می روید از هر شاخه ای از خارها

 

مکتبت سلمــان و مقداد و ابوذر پرور است

درس بایـــد خوانــــد پــای مکتـب عمـــارها

 

تا که شاید مثل میثم طعـــم دارت را چِشَـم

من نمــــاز عشـــق می خوانم به پای دارها

 

از همــــان روزی که ایوان طــلا را دیده ام

خواب صحنت میهمان چشم من شد بارها

 

دوری ازصحن وسرای تو مریضم کرده است

گـــاه گاهی هــــــم بیا بر بستــر بیمارهــا 

 

با شمــــا باشم ، مزارم نور باران می شود 

بی شما پُـــر میشود قبــــرم ز نیش مارها

 

1 نظر »

اجابتم نمی کنی

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در دل نوشته

زمان لطف ، صحبت از حقارتم نمی کنی

کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی

 

تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی

مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی

 

دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد

میان راه مانده ام ، حمایتم نمی کنی ؟!

.

چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم

به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی

 

اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه

به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟!

.

اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود

چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی ؟!

.

کسی من خراب را به سوریه نمی برد

در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی ؟!

.

فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد

برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی ؟!

…

#محمدجواد_شیرازی

 

نظر دهید »

برای پیش تو بودن بهانه کافیست

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در دل نوشته

مریض آمده اما شفا نمی خواهد

قسم به جان شما جز شما نمی خواهد

 

برای پیش تو بودن بهانه ای کافیست

بهشت لطف کریمان بها نمی خواهد

 

دلیل ناله ی من یک نگاه محبوب است

وگرنه درد غلامان دوا نمی خواهد

 

فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:

مگر که شاه خراسان گدا نمی خواهد؟

 

دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت

نماز در حَرَمت «إهدِنا» نمی خواهد

 

همین قدر که غباری بر آستان باشد

رواست حاجت عاشق، دعا نمی خواهد

 

تو آشنای خدایی، کدام رهگذری

در این جهان غریب آشنا نمی خواهد؟

 

ببین به گوشه ی صحنت پناه آوردم

مگر کبوتر آواره جا نمی خواهد؟

 

به حکم آنکه «عَلیکَ الرَّفیق ثُمَّ طَریق»

دلم بدون رضا کربلا نمی خواهد

 

خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده ست

طواف کعبه بخواهم، خدا نمی خواهد

 

نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا

نگفته است، نه اینکه عبا نمی خواهد

 

#قاسم_صرافان

نظر دهید »

چرا بیشتر یاران امام زمان مرد هستند

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در امام زمان

 

#پرسش_مهدوی

 

❓سؤال: چرا بیشٺر یاران امام زمان (عج) مرد هسٺند⁉️

 

✅ #پاسخ:

 

سؤال ازکم بودن تعداد زنان در مقایسه با مردان، حرف صحیح وپسندیده‌ای نیست. چراکه یاری کردن فقط به معنای جنگیدن وسلاح به دست گرفتن نیست.⚔

 

بلکه یار واقعی کسی است که با همه وجود در خدمت امام و اهداف امام باشد ودر دوران غیبت به عنوان یک منتظر، به وظایفی که بر عهده او گذاشته شده عمل کند و گوش به فرمان و مطیع رهبر باشد. به این شخص می‌گویند #یار .✅

 

مگر #فاطمہ_زهرا(س) و #حضرٺ_زینب_ڪبری (س)، #امام_زمان خودشان را یاری نکردند؟! آیا سلاح به دست گرفتند؟!????

 

کسی که اندک آشنایی به تاریخ دارد، نمی‌تواند تأثیر حرکت آنها را در روند و پیشرفت دین مبین اسلام انکار کند.????

 

اصولا #حرکت_فرهنگی پایه و اساس هر حرکتی است. چرا که اگر یاری امام در بعد فرهنگی تبیین نشود، و مردم از اهداف و برنامه‌های امام(ع) آگاه نشوند، هیچ موقع سلاح به دست نمی‌گیرند و به کمک حضرت نمی‌روند.

 

و #زنان در این عرصه #مهم بسیار #تأثیرگذارند و نقش بسیار خوبی را می‌توانند ایفا کنند.

همچنین در مواردی که یاری کردن مربوط به حالت جنگ و قیام و جهاد هست، طبیعی است که مردان باید حضور فعال‌تری داشته باشند، به خاطر اینکه نوع خلقت و ویژگی‌های جسمانی زن و مرد متفاوت از هم هست؛ و جنگ، سازگاری با ظاهر زنان ندارد.

 

البته در موارد ضرورت، جنگ بر همه واجب می‌شود از جمله زنان. امّا در موارد عادی زمانی که مردان هستند این تکلیف از دوش زنان برداشته شده است به خاطر ویژگی‌های جسمانی و روحی که زنان دارند و لطفاتی که در ظاهر و باطن آنان نهفته است. 

 

????منبع: سایت بہ سوے ظهور

 

اللهم عجل لولیک الفرج

نظر دهید »

بیامرز

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در مناجات

 

 

 خدایا….

 بیامرز کسی را که جز دعا به درگاهت چیزی ندارد ..زیرا هرچه که بخواهی می کنی..

 

 ای‌که نامت دواست و ذکرت مایه شفا و طاعتت توانگریست.. به حال کسی که سرمایه اش امید است رحمی‌نما….

 

خدايا ….

بزرگ شدن كار سختی است. حصارها را ميشناسم

بی‌وفايی را می‌چشم . و به تمسخر دیگران  نسبت بخود بی‌اعتنا  و دوست داشتن  آنها را می‌آموزم …..

 

خداوندا…

 هر گاه مرا لايق بزرگ شدن دانستی به من قدرت تغيير نازيبايی‌ها را عطا كن…..

 

به من دانش ببخش تا رويای هيچ كس را نابود نكنم و برای قلب تمامی انسانها ارزش قائل شوم …..

 

و حصارها را معيار قضاوتم قر ار ندهم…..

تا بزرگ شدنم با انسان تر شدنم معنا پيدا كند …

 

 

نظر دهید »

نشانه های ظهور امام زمان

ارسال شده در 19 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در امام زمان

 

#نشانه_های_ظهور_امام_زمان

 

  اهمیت #مسجد_کوفه

 

ازمکان‏هاي منسوب به حضرت مهدي ‏(ع)، مسجد کوفه است. اين مکان بيشتر در روايات مربوط به عصرظهورو حاکميت حضرت مهدی(ع) وارد شده است.

 

از روايات استفاده مي‏شود که اين مسجد، در عصر ظهورکارکردهاي فراواني خواهدداشت که برخي از آنها از اين قرار است:????????????????

 

1 مرکز قضاوت و دادرسي

امام صادق‏ (ع) دراين‏ باره ‏فرمود: «مرکز حکومت

مهدي(ع) کوفه و مرکز قضاوت و دادرسي او مسجد اعظم کوفه است».[1]

 

2 مرکز تبليغ ديني

حضرت صادق‏(ع) مي‏فرمايد:«گويي به سوي قائم ‏(ع) مي‏نگرم که بر فراز منبر مسجد کوفه قرار گرفته، تعداد 313 تن يارانش در اطراف او حلقه زده ‏اند. آنان پرچم‏داران و فرمان‏روايان خداوندبر فراز گيتي درميان بندگان خدايند».[2]

 

⚜امام باقر(ع) نيز در اين باره فرمود:«مهدي (ع)وارد کوفه مي‏شود سه گروهِ درگير، در يک صف بر وي گرد آيند.او بر فراز منبر مي‏رود، خطبه مي‏خواندو مردم آنقدر اشک شوق مي‏ريزند که متوجه سخنان اونمي‏ شنوند»[3] 

 

3 محل اقامه جمعه و جماعت

☀️امام (ع)در يک خطبه طولاني، ويژگي‏هاي مسجد کوفه را چنين برشمرده است:«اي اهل کوفه! خداوند به شما نعمت‏هايي عطا فرموده که به هيچ کس عطا نکرده است. از برتري محل برگزاري نماز شما اين است که اينجا خانه آدم، خانه نوح، خانه ادريس، عبادتگاه حضرت ابراهيم خليل و عبادتگاه برادرم حضرت خضر(ع) بود و امروز محل عبادت و مناجات من است… براي مسجدکوفه زماني فرا مي‏رسدکه محل برگزاري نماز حضرت مهدي(ع) از تبار من و محل عبادت هر مؤمن مي‏شود. هيچ مؤمني در روي زمين نمي ‏ماند، جز اينکه به اين مسجد بيايد، ياقلبش براي اين مسجد پر بزند». [4] .

 

4امام صادق‏(ع)نيزدر اين باره فرمود:و «هنگامي که قائم آل محمد(ص) قيام کند، در پشت کوفه مسجدي تأسيس مي‏کند که هزار در دارد و خانه‏ هاي کوفه به دو رود کربلا متصل مي‏شود». [5] .

 

علاوه بر برگزاري جمعه وجماعت،اين مسجد در عصر ظهور محل برگزاري کلاس‏هاي آموزش7 قرآن خواهد بود.

 

????5. امام صادق‏ (ع)مي ‏فرمايد: «چگونه خواهيد بود، هنگامي که اصحاب قائم(ع) در مسجد کوفه خيمه زده باشند». [6]

 

6 حضرت علی(ع) نيزفرمود: «گويي شيعيان خود را مي‏بينم که در مسجد کوفه خيمه زده، به مردم قرآن را آن گونه که نازل شده آموزش مي‏دهند». [7]

 

از موارد فوق، به راحتي استفاده مي‏شود که مسجد کوفه در عصر ظهور از جايگاه بسيار والايي برخوردار است. به علاوه داراي وسعت بسيار زيادي است که کارکردهاي فوق به راحتي در آن قابل تحقّق خواهد بود.

 

????منابع 

[1] بحارالانوار، ج 53، ص 11. 

[2] کمال ‏الدين و تمام النعمة، ج 2، باب 58، ح 25. 

[3] کتاب الغيبة، ص 468. 

[4] من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 231، ح 696. 

[5] الارشاد، ج 2، ص 380. 

[6] الغيبة، ص 319، ح 6. 

[7] الغيبة، ص 317، ح 3.

 

اللهم عجل لولیک الفرج

مـحـیــای مــن ,مـ????ــدی (عج)

1 نظر »

سیره اخلاقی امام محمد باقر

ارسال شده در 18 شهریور 1395 توسط عاطفه اسلامي در ائمه معصومین

1.     اخلاق فردی

 

الف. عبادت و پارسایی

 

امام صادق(ع) می فرماید: «پدرم، امام محمد باقر علیه‌السلام همواره مشغول ذکر خدا بود. هنگام خوردن غذا نیز ذکر خدا می گفت. وقتی با مردم صحبت می کرد، از یاد خدا باز نمی ماند و کلمه «لا اله الا الله» همواره بر زبانش جاری بود. [سحرگاهان] ما را به عبادت و شب زنده داری تا برآمدن آفتاب فرا می خواند. به آن دسته از اعضای خانواده که قرائت قرآن می دانستند، دستور خواندن قرآن می داد و بقیه را به گفتن ذکر خدا سفارش می نمود».1

 

“افلح” خدمتکار امام می گوید: «با محمد بن علی(ع) برای انجام مناسک حج بار سفر بستم. وقتی [به مکه] رسیدیم و امام داخل مسجدالحرام شد و نگاهش به کعبه افتاد، شروع به اشک ریختن کرد. او با صدای بلند می گریست، تا جایی که شگفت زده شدم [که چرا امام معصوم این گونه می گرید.] گفتم: پدر و مادرم به فدایت باد! مردم شما را نگاه می کنند. اگر ممکن است کمی آهسته تر گریه کنید. امام فرمود: وای بر تو! چرا صدایم را به گریه بلند نکنم تا شاید [مورد بخشایش و مهرورزی پروردگار قرار گیرم] و در من نظر لطف کند و فردای رستاخیز به مهربانی و لطفش درآویزم؟

 

سپس مشغول طواف خانة خدا شد و نزد مقام [ابراهیم] به نماز ایستاد، [هنگامی که نمازش پایان یافت] به سجده رفت و آن هنگام که سر از خاکساری درگاه خدا برداشت، سجده گاهش از اشک، تر شده بود.2 او در هر شبانه روز یکصد و پنجاه رکعت نماز می گذارد»3

 

امام صادق(ع) در بیان خداترسی پدر بزرگوارش می فرماید: «کَانَ أَبِی یَقُولُ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ فِی تَضَرُّعِهِ: أَمَرْتَنِی فَلَمْ أَئْتَمِرْ [آتَمِرْ] وَ نَهَیْتَنِی فَلَمْ أَنْزَجِرْ فَهَا أَنَا ذَا عَبْدُکَ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ لَا أَعْتَذِرُ؛4پدرم نیمه های شب، با سوز و گداز می گفت؛ [بار الها!] مرا امر کردی، اطاعت نکردم و نهی کردی، باز داشته نشدم، اینک منم، بندة تو، در برابرت و هیچ عذری ندارم.

 

ب. دوری از دنیا

 

زندگی فردی امام علیه‌السلام به دور از زیور و زینت دنیایی و اتاق امام بسیار ساده و کوچک بود؛5 ولی هرگز خاطر خویش را از اندیشه در امور دنیایی نمی آشفت.

 

“جابر بن یزید جعفی” می گوید: «روزی محمد بن علی(ع) به من فرمود: ای جابر! اندوهگینم و دلم گرفته است. گفتم: اندوهتان به خاطر چیست؟ فرمود: ای جابر! کسی که لذت شراب ناب الهی در دلش باشد، از غیر خدا روی برتافته و دلش گرفتار او می شود. ای جابر! مگر این تحفة دنیا چیست؟ مگر دنیا جز مرکبی که بر آن سوار می شوی یا لباسی که می پوشی و یا همسری که اختیار می کنی چیز دیگری است؟

 

ای جابر! خداجویان بر این دنیا تکیه نمی کنند و به آن دل نمی بندند و خیال خود را از آخرت [و سختی آن] خوش نمی دارند. دل فریبیهای دنیا، هرگز دل را از یاد خدا باز نمی دارد، گوش را بر ذکر خدا نمی بندد، و زرق و برق دنیا چشمشان را از دیدن نور الهی کور نمی کند. از اینروست که نیکان پاداش دریافت می کنند و رستگار می شوند … . پس بکوش آنچه خدا نزد تو از دین و حکمتش به امانت گذاشته، پاس داری.»6

 

امام باقر علیه‌السلام می فرمود: «دنیا را مانند کاروانسرایی فروگذار که پیامبر(ص) فرموده: مَثَل من و دنیا مثل سواری است که ساعتی زیر سایة درختی فرود می آید و سپس برمی خیزد و از آنجا می رود.»7

 

ج. بخشندگی و سخاوت

 

هر چند امام عائلة زیاد و زندگی ساده ای داشت؛ ولی بین مردم به بخشندگی و کرامت مشهور بود.8 همواره به نیازمند و بی نیاز بخشش می کرد و این رفتار را مایة خرسندی خویش قرار داده بود، و در بخششها، همیشه شأن و مرتبه افراد را در نظر می گرفت و به اندازه ای کمک می کرد که نه موجب اسراف و زیاده روی و نه سبب تحقیر و پایین آمدن شأن او شود. شدت علاقه مندی او به بخشش، و فضیلتی که این ویژگی در درگاه خدا داشت، گاه او را بر آن می داشت که به سان نیاکان پاکش به نیازمندیهای زندگی خود بی اعتنایی کند و تا جایی که توان داشت، به نیازمندان می بخشید.9

 

د. پاکیزگی و آراستگی

 

رعایت بهداشت فردی از ویژگیهای مهم زندگانی امام باقر علیه‌السلام  است و هر چند در آن دوران امکانات بهداشتی و پزشکی بسیار محدود بود؛ اما امام در همان روزگار بسیار بدان اهمیت می داد و رعایت آن را به پیروان خویش نیز سفارش می کرد. امام، همواره محاسن و ناخنهای خود را حنا می کرد،10 لباسهای تمیز می پوشید،11 و ناخنهایش را همواره کوتاه می کرد و می فرمود: «ناخنهای خود را کوتاه کنید؛ زیرا آنها محل جمع شدن شیطان هستند».12

 

اصحاب امام، ایشان را همواره با موهایی مرتب و پیراسته می دیدند.13

 

همچنین ایشان به مسواک زدن اهمیت بسیاری می داد و می فرمود: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِی السِّوَاکِ لَأَبَاتُوهُ مَعَهُمْ فِی لِحَاف؛ اگر مردم می دانستند که مسواک زدن چه فواید مهم و فراوانی دارد، آن را حتی در بستر خواب نیز از خود جدا نمی نمودند.»14 امام همواره در محیطهای عمومی با لباسهای برازنده و تمیز حاضر می شد؛15به گونه ای که نزدیکان در مورد ایشان می گفتند: «ظاهر او بیش تر به جوانان می ماند.»16

 

2.     اخلاق در خانواده

 

خانواده، به عنوان اولین و پایدارترین نهاد جامعه، بیش ترین اهمیت را در شکل گیری شخصیت و روحیات فردی اعضای آن برعهده دارد و بزرگ ترین نقش را در سالم سازی جامعه ایفا می کند. بنیان خانواده بر پایة محبت اعضا به یکدیگر بنا شده است؛ به گونه ای که می توان محبت را مهم ترین عامل در بهداشت و سلامت روحی و روانی خانواده به شمار آورد.

 

الف. ایجاد پیوند عاطفی با همسر

 

یکی از نکات ارزنده و جالب در زندگی امام باقر علیه‌السلام اهتمام ایشان در جلب محبت افراد خانواده و فراهم آوردن لوازم تحکیم خانواده است.

 

“حسن زیّات بصری” به همراه یکی از دوستانش به حضور امام شرفیاب می شود تا برای پرسشهای خود پاسخی از امام دریافت کند. وی پس از ورود به اتاق امام با صحنه ای روبه رو می شود که تعجب او و همراهش را بر می انگیزد. او امام و اتاقش را در حالتی بسیار آراسته مشاهده می کند. به هر حال، پرسشهایش را مطرح می کند و پاسخ می شنود. هنگام برخاستن و خارج شدن، امام به او می فرماید: «فردا همراه دوستت نزد من بیا». روز بعد به منزل امام می آیند؛ ولی ایشان را در اتاقی خاکی که فقط حصیری در آن پهن بود، با پشمینه بر تن یافتند.

 

امام به او فرمود: «یَا أَخَا الْبَصْرِیِ! إِنَّکَ دَخَلْتَ عَلَیَّ أَمْسٍ وَ أَنَا فِی بَیْتِ الْمَرْأَةِ وَ کَانَ أَمْسِ یَوْمَهَا وَ الْبَیْتُ بَیْتَهَا وَ الْمَتَاعُ مَتَاعَهَا فَتَزَیَّنَتْ لِی عَلَی أَنْ أَتَزَیَّنَ لَهَا کَمَا تَزَیَّنَتْ لِی فَلَا یَدْخُلْ قَلْبَکَ شَیْ ءٌ؛ ای برادر بصری! دیروز در حالی نزد من آمدی که من در منزل همسرم بودم. و دیروز، روز و زمان او بود و خانه و اسبابش متعلق به او بود و خود را برای من زینت کرده بود و من هم همانطور که او برای من خود را آراسته بود، خود را برایش آراسته کردم. بنابراین بدگمانی به قلبت راه نیابد.» حسن گفت: فدایت شوم! سوگند که در مورد شما بدگمان شده بودم؛ ولی اینک خدا بدگمانی را از دلم بیرون کرد و دریافتم که حقیقت، همان است که شما فرمودید.»17

 

آشکار است که امام برای جلب رضایت و خشنودی همسر خود بسیار تلاش می کرد تا با ارتباط عاطفی بیش تر، بنیان خانوادة خویش را استحکام بیش تری ببخشد.

 

ب. ارتباط عاطفی با فرزندان

 

نقل است که یکی از فرزندان ایشان بیمار بود و وضع وخیمی داشت و امام از این موضوع بسیار ناراحت بود. سرانجام بیماری او بهبود نیافت و به مرگ او انجامید. امام از درگذشت او بسیار متأثر شد. صدای شیون و زاری اهل خانه بلند شد. امام به بالین فرزند خود رفت؛ ولی لحظاتی بعد با چهره ای گشاده بیرون آمد که موجب تعجب برخی از حاضران شد و در این مورد از ایشان پرسیدند، حضرت فرمود:

 

إِنَّا لَنُحِبُّ أَنْ نُعَافَی فِیمَنْ نُحِبُّ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ سَلَّمْنَا فِیمَا یُحِبُّ؛ ما دوست داریم آنکه دوستش داریم (فرزندمان) سلامت باشد؛ ولی وقتی خواست خدا در مورد ما نازل شد، به آنچه او دوست دارد گردن می نهیم».18

 

امام با این رفتار و گفتار نیکو، چارچوب محبت واقعی و اصیل را به همگان آموخت و یادآور شد که دوستیهای دنیایی مذموم نیست و حتّی وجود عاطفه و ابراز آن نسبت به فرزندان لازم است؛ ولی محبت به فرزند نباید مانع فرمان برداری و موجب روی برتافتن از خواست الهی شود.

 

یکی از نکات ارزنده و جالب در زندگی امام باقر علیه‌السلام اهتمام ایشان در جلب محبت افراد خانواده و فراهم آوردن لوازم تحکیم خانواده است.

 

3.     اخلاق اجتماعی

 

الف. دستگیری از نیازمندان

 

کمک به محرومان، نیازمندان و ستمدیدگان جامعه، در زندگانی امام باقر علیه‌السلام  اصل بزرگی بود و برطرف کردن نیازهای مادی و روحی آنان را مهم ترین فعالیتهای اجتماعی خود به شمار می آورد. امام، آنان را دور خود جمع می کرد، سخنانشان را می شنید و دردهایشان را تسکین می بخشید. امام صادق(ع) در این باره می فرماید: «دَخَلْتُ عَلَی أَبِی یَوْماً وَ هُوَ یَتَصَّدَّقُ عَلَی فُقَرَاءِ أَهْلِ الْمَدِینَةِ بِثَمَانِیَةِ آلَافِ دِینَارٍ وَ أَعْتَقَ أَهْلَ بَیْتٍ بَلَغُوا أَحَدَ عَشَرَ مَمْلُوکاً؛ روزی نزد پدرم رفتم، در حالی که مشغول تقسیم هشت هزار دنیار [طلا] به نیازمندان مدینه بود و خانواده ای که یازده غلام بودند را آزاد ساخت».19 امام روزهای تعطیل؛ به ویژه جمعه ها را به دستگیری و انفاق به مستمندان اختصاص می داد و دیگران را نیز به آن برمی انگیخت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «با اینکه پدرم از نظر بنیة مالی از سایر افراد خاندانش ضعیف تر و مخارج زندگی اش بیش تر از بقیه بود؛ ولی در هر جمعه به نیازمندان کمک می کرد؛ حتی اگر کمک او به اندازة یک دینار بود و می فرمود: «پاداش صدقه و کمک به نیازمندان در روز جمعه برتری دارد؛ همان گونه که روز جمعه نسبت به دیگر روزهای هفته دارای برتری است.»20

 

ویژگی برجسته امام در دستگیری از مستمندان این بود که هرگز آنان را سائل یا گدا خطاب نمی کرد و همواره به دیگران می فرمود: «آنان را به بهترین نامهایشان صدا بزنید!»21

 

ب. زندگی اجتماعی و مردمی

 

امام باقر(ع) در این باره اهتمام ویژه ای داشت و دیگران را نیز از آموزه های سودمند اخلاقی خود در این زمینه بهره مند می کرد. “زرارة” روایت می کند: «روزی امام باقر علیه‌السلام  برای شرکت در مراسم تشییع پیکر مردی درگذشته از طایفة قریش حضور یافت. من نیز به همراه ایشان شرکت کردم. مردی به نام “عطاء” نیز با ما بود. در این هنگام زنی از تشییع کنندگان شروع به شیون و فریاد کرد. عطاء به او گفت: یا ساکت شو یا همگی باز می گردیم؛ ولی زن همچنان فریاد می زد و می گریست. عطاء [ناراحت شد] و بازگشت. من به امام رو کردم و گفتم: عطاء بازگشت چه کنیم؟ امام فرمود: «به راه خود ادامه بده! اگر بنا باشد به خاطر دیدن یک اشتباه از دیگران (داد و فریاد زن) عمل شایسته ای را کنار بگذاریم، حقوق برادر مسلمان خویش را به جا نیاورده ایم.

 

پس از تشییع، جنازه را بر زمین نهادند و امام بر آن نماز گزارد؛ سپس شخصی (گویا صاحب عزا) جلو آمد و ضمن سپاس گزاری از امام عرض کرد: خداوند شما را رحمت کند. دیگر بازگردید! پیاده روی برای شما دشوار است؛ ولی امام از بازگشتن طفره رفت. پیش آمدم و به امام عرض کردم: از شما خواستند که بازگردید، پرسشی دارم که می خواهم در مورد آن توضیح بدهید. امام فرمود: «امْضِ فَلَیْسَ بِإِذْنِهِ جِئْنَا وَ لَا بِإِذْنِهِ نَرْجِعُ إِنَّمَا هُوَ فَضْلٌ وَ أَجْرٌ طَلَبْنَاهُ فَبِقَدْرِ مَا یَتْبَعُ الْجَنَازَةَ الرَّجُلُ یُؤْجَرُ عَلَی ذَلِک؛ بگذر [و به کار خودت ادامه بده]؛ زیرا ما با اجازه او نیامده ایم تا حال با اذن او بازگردیم؛ بلکه این برتری و پاداشی است که ما مطالبه می کنیم و هر اندازه که انسان به تشییع ادامه بدهد، از خداوند پاداش می گیرد.»22

 

ج. احترام به مالکیت اجتماعی

 

ضرورت احترام به حقوق مالی و داراییهای مردم؛ حتی اقلیتهای دینی از مسائلی است که اسلام به آن توجه ویژه ای دارد. اسلام، صرف نظر از رعایت حقوق مسلمانان، رعایت حقوق دیگر کسانی را که با مسلمانان زندگی می کنند، ضروری می داند و حتی تجاوز به حقوق مالی و داراییهای فرقه ها و گروه هایی را که معصومین آنها را لعن و نفرین کرده اند، برنمی تابد و مالکیت آنها را محترم می شمارد. در این باره “ابوثمامة” می گوید:

 

«روزی خدمت امام باقر علیه‌السلام  رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم! من قصد دارم در مکه اقامت گزینم و ساکن آنجا باشم؛ ولی به یکی از پیروان فرقه مرجئه23 بدهکارم و حال می خواهم نظر شما را بدانم.»

 

امام در پاسخ او فرمود: « ارْجِعْ إِلَی مُؤَدَّی دَیْنِکَ وَ انْظُرْ أَنْ تَلْقَی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَیْسَ عَلَیْکَ دَیْنٌ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یَخُونُ؛ [نزد طلبکار خود] بازگرد و طلبش را بپرداز و به گونه ای زندگی کن که وقتی به دیدار پروردگارت شتافتی، از سوی کسی دینی برگرده تو نباشد؛ زیرا مؤمن هرگز خیانت نمی کند.»24

 

د. خوش رویی

 

اسلام اهمیت زیادی به خوش خلقی و برخورد نیکو با مؤمنان داده و آن را یکی از ارزشهای والای اخلاقی می داند. امام باقر(ع) می فرمود:«تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ الْقَذَیَ عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِن؛ لبخند به روی برادر مؤمن حسنه و سِتُردن غبار (اندوه) از روی او حسنه است و خدا به چیزی برتر از شاد کردن دل مؤمن پرستش نشده است.»25

 

امام از شاد کردن دیگران خشنود می شد و از زبان جد بزرگوارش رسول اکرم(ص) این روایت را برای مردم می خواند که: «مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللَّهَ؛26هر کس مؤمنی را شاد کند، مرا شاد کرده و هر کس مرا شاد کند، خدای را خشنود ساخته است.» و گاه اطرافیان را به شوخیهای ستوده و در حد اعتدال که موجب سرور و خوشحالی افراد می شود تشویق می فرمود.27

 

ه . ابراز صمیمیت در معاشرت با دوستان

 

از دیگر سجایای اخلاقی که اسلام بر آن تأکید کرده، ابراز محبت دو مؤمن به یکدیگر است؛ زیرا اگر محبت ابراز شود، صمیمیت طرف مقابل را نیز به همراه دارد و او پس از آگاهی از محبت می کوشد تا به آن پاسخ گوید که این تلاش، به تحکیم رابطة دوستی و ایجاد صمیمیت بیش تر بین آنها می انجامد؛ همچنان که در احادیث و سخنانامامان معصوم: نیز توصیه به نشان دادن محبت به دوستان و دوری از مخفی کردن آن شده است.

 

این موضوع نمود فراوانی در رفتار امام باقر علیه‌السلام  دارد؛ «ابی عُبیدة» می گوید: «من [در سفری] با امام باقر علیه‌السلام هم کجاوه بودم. نخست من سوار می شدم و سپس ایشان و به محض سوار شدن سلام و احوال پرسی می کرد؛ درست مانند کسی که مدتهاست دوست خود را ندیده، سپس دست می داد و مصافحه می فرمود و نیز هنگامی که از کجاوه پیاده می شدیم، امام پیش از من پایین می آمد و هنگامی که من پیاده می شدم، ایشان دوباره به من سلام می کرد. [شگفتی من برانگیخته شد و] پرسیدم: «ای پسر پیامبر! شما رفتاری می کنید که نزدیکان من هم نمی کنند و اگر یک بار هم بکنند، زیاده قلمداد می شود.»

 

فرمود: «گویا از برتری و نیکی دست دادن ناآگاهی! بدان که هر گاه دو خداجو به هم می رسند و با هم دست می دهند و حال یکدیگر را می پرسند، خداوند گناهان آنها را می ریزد و پیوسته به آن دو نظر می کند تا هنگامی که از هم جدا شوند… هر گاه دو مؤمن با هم دست می دهند، خداوند دست خود را در میان دست آنها می برد و با آن کس که بیش تر دست دیگری را بفشارد، دست می دهد.»28

 

گاه امام به کسانی که برای خداحافظی پیش از مسافرت نزد او می آمدند، سفارش می کرد که سلام او را به یک یک دوستان و آشنایانش در آن شهر برسانند.29

 

ز. آگاهی از مشکلات معیشتی نزدیکان و تلاش برای رفع آن

 

امام، همواره از وضعیت زندگی دوستان و آشنایان خود و مشکلات آنان با اطلاع بود و تلاش می کرد هر از چند گاهی با آنان دیداری تازه کند و از مشکلاتشان آگاهی یابد و تا جایی که در توان دارد، معضلات معیشتی آنان را برطرف کند. «عمرو بن دینار» و «عبیدالله بن عبید بن عمیر» می گویند: « مَا لَقِینَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ علیه‌السلام  إِلَّا وَ حَمَلَ إِلَیْنَا النَّفَقَةَ وَ الصِّلَةَ وَ الْکِسْوَةَ وَ یَقُولُ هَذَا مُعَدَّةٌ لَکُمْ قَبْلَ أَنْ تَلْقَوْنِی؛ هرگز به دیدار ابی جعفر(ع) نشتافتیم، مگر این که به ما امکانات [و مایحتاج] زندگی، هدایای مالی و پوشاک عنایت می کرد و می فرمود: اینها را پیش از این که به دیدار من آیید، برای شما مهیا کرده بودم».30

 

این جملة امام بیانگر آن است که ایشان همواره از وضع زندگانی اطرافیان و آشنایان خود آگاه بوده و به موقع و حساب شده به آنان کمک می کرده است.

 

“اسود بن کثیر” در توصیف دلسوزی امام به اطرافیان خود می گوید: «روزی از فشار تنگدستی و بی تفاوتیِ نزدیکانم نزد ابجعفر(ع) رفتم و از آنان شکایت کردم. امام[ناراحت شد و] فرمود: «چه دوستانی هستند آنان که گاه توانگری به تو می پیوندند و هنگام نداری از تو می برند؟

 

آن گاه به پیشکار خود اشاره ای کرد و او کیسه ای به من داد که هفتصد سکة نقره در آن بود. سپس فرمود: «اسْتَنْفِقْ هَذِهِ فَإِذَا نَفِدَتْ فَأَعْلِمْنِی؛این را خرج کن و هر گاه تمام شد، مرا با خبر کن.»31

 

“سلمی” خدمتکار امام دربارة بذل عنایت ایشان به نزدیکان و آشنایان می گوید: «هرگاه که برخی از دوستان امام به دیدار او می آمدند، امام از آنان با بهترین غذاها پذیرایی می کرد و جامگان نیک به آنها پوشانده و سکه های بسیاری نیز به آنان هدیه می کرد و همواره می فرمود: «ای سلمی! نیکی دنیا در رسیدگی به دوستان و آشنایان و کمک به آنهاست…».32

 

ناگفته پیداست که این دستگیریها از داراییها و درآمدهای شخصی امام و آن دسته از اموالی بوده که دیگران در آن سهمی نداشته اند و مختص به امام بوده است، و هرگز از بیت المال نبوده است. به یاد بیاوریم که او از تبار امام علی(ع) خورشید مرد عدالت و برابری است که حاضر نبود حتی به نزدیکان خود نیز سهم بیش تری از بیت المال مسلمانان بدهد.

 

ح. بردباری در روابط اجتماعی

 

رعایت شکیبایی، اصل مهمی در حضور سازنده و مفید در عرصة روابط اجتماعی است. اهمیت این ویژگی هنگامی دو چندان می شود که فرد، رهبری گروه یا جمعی را نیز بر عهده داشته باشد.

 

این ویژگیِ سازنده و کارآیی اخلاقی در برترین شکل خود، در زندگانی امام باقر(ع) دیده می شود؛ تا آنجا که روزی فردی مسیحی از روی دشمنی و کینه ای که به امام)ع) داشت، به ایشان ناسزا گفت و با بی شرمی او را خطاب قرار داد: «تو بقر هستی» امام)ع) بدون این که ناراحت شود، با بردباری پاسخ فرمود: «نه، من باقر هستم».33

 

 

                                                                            ********************************************************************************************************************  

 

پی نوشت ها:

 

1.ائمتنا، علی محمدعلی دخیل، بیروت، دار مکتبة الامام الرضا و دار المرتضی، 1402 ه . ق، چ ششم، ج1، ص34؛ اعیان الشیعه، سیدمحسن امین، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی تا، ج1، ص651 (با اندکی تفاوت).

 

2. بحارالانوار، مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه . ق، ج46، ص290؛ کشف الغمة، علی بن عیسی الاربلی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، بی تا، ج2، ص319.

 

3. ائمتنا، ج1، ص342.

 

4. همان؛ کشف الغمة، ج2، ص324؛ الفصول المهمة، علی بن محمد بن احمد المالکی، قم، دار الحدیث الثقافیة، چاپ اول، 1422 ه . ق، ج2، ص885.

 

5.بحارالانوار، ج46، ص292.

 

6.کشف الغمة، ج2، ص324؛ مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، شیخ کمال الدین محمد بن طلحة الشافعی، بیروت، مؤسسه ام القری للتحقیق و النشر، 1420 ه . ق، چاپ اول، ج2، ص100.

 

7. همان؛ تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزی، نجف، مکتبة النینوی الحدیثة، بی تا، ص338؛ احقاق الحق و ازهاق الباطل، سید نورالله حسینی مرعشی تستری، تهران، مطبعه الاسلامیة، 1395 ه . ق، ج12، ص172.

 

8.انوار البهیّة، ص141؛ الارشاد، ج2، ص238.

 

9. تذکرة الخواص، ص342.

 

10. بحارالانوار، ج46، ص299.

 

11.همان، ص292.

 

12. در آن روزگار مردم میکروب را شیطان می پنداشتند که عامل بیماری یا مرگ انسانها می شود و امام برای تفهیم موضوع از این تعبیر بهره برده اند.م.

 

13. همان.

 

14.همان، ج76، ص130.

 

15.همان، ص292.

 

16.همان، ص299؛ حلیة الابرار، سید هاشم البحرانی، قم، مطبعة العلمیة، 1356ش، ج2، ص121.

 

17. همان، ص293؛ قاموس الرجال، محمد تقی التستری، قم، موسسة النشر الاسلامی، 1415 ه. . ق، چاپ دوم، ج3، ص239.

 

18. وسایل الشیعة، شیخ حرّ عاملی، بیروت، مؤسسه آل البیت، 1409 ه.ق، ج3، ص286؛ بحار الانوار، ج46، ص301؛ ائمتنا، ج1، ص344.

 

19. بحار الانوار، ج46، ص302.

 

20. اعیان الشیعه، ج1، ص653؛ انوار البهیّة، ص141.

 

21. ائمتنا، ج1، ص345؛ احقاق الحق، سید نور الله الحسینی التستری، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1395 ه . ق، ج12، ص179.

 

22. بحارالانوار، ج46، ص300؛ حلیة الابرار، ج2، ص132.

 

23. مرجئه نام یکی از فرق اسلامی است؛ آنان بر خلاف خوارج که مرتکب گناه کبیره را کافر می دانستند، عقیده داشتند که مسلمانان با ارتکاب کبیره از اسلام خارج نمی شوند و همین عقیده باعث شد که سیاست خود را بر سکوت بنا نهند و امام یا خلیفه مرتکب کبیره را واجب الاطاعه و عادل بدانند.» فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، آستان قدس رضوی، 1368 ه . ش، ص402.

 

24. علل الشرایع، شیخ صدوق، قم، مکتبه داوری، بی تا، ج2، ص528؛ بحار الانوار، ج100، ص142.

 

25. اصول کافی، محمد بن یعقوب الکلینی، قم، انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1372 ه . ش، ج4، ص558.

 

26. همان، ج2، ص188.

 

27. همان، ص63.

 

28. اصول کافی، ج4، ص530.

 

29. همان.

 

30. بحارالانوار، ج46، ص288؛ الارشاد، ج2، ص239.

 

31. بحارالانوار، ص46، ص287؛ الارشاد، ج2، ص238.

 

32. کشف الغمة، ج2، ص320، (در الارشاد، ج2، ص239 این داستان از «سلیمان بن قرم» روایت شده است).

 

33. مناقب آل ابی طالب، ج4، ص224.

 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 116
  • 117
  • 118
  • ...
  • 119
  • ...
  • 120
  • 121
  • 122
  • ...
  • 123
  • ...
  • 124
  • 125
  • 126
  • ...
  • 187
 تماس
بسم الله الرحمن الرحیم سلام...به وبلاگ مذهبی فرهنگی خیلی خوش اومدین! امیدوارم مطالب وبم براتون جالب باشه و بتونم برای پیشرفت کشورمون و ظهور امام زمانمون یه قدمی بردارم.. منتظر نظراتتون برای هر چه بهتر شدن این وبلاگ هستم... "یا علی"  ترسم که شعر مزار من این شود او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت... اللهم عجل لولیک الفرج آنطور که هستي‌ باش ،.... صداقت مؤثرترين تيري است که به قلب هدف مي‌‌نشيند ،.... هدفت را با نقشه‌هاي جوراجور آلوده مکن‌ ،... خودت باش ،.... افتاده باش ،... نه‌ ذليل ،... شوخ باش ،... نه‌ مسخره ،.... آزاده باش ،،... نه‌ ياغي ،... مطمئن باش ،... نه‌ ساده ،.... از خود ،... راضي باش ،.... نه‌ از خود راضي ،... صبور باش ،... نه‌ در کمين ،.... آنوقت خواهي ديد که کليد را در دست خود خواهي داشت!!  ان شاء الله

موضوعات

  • همه
  • آینه خدا
  • ائمه معصومین
  • احکام
  • اخبار حوزه علمیه معصومیه
  • اخبار فضای مجازی
  • اربعین
  • امام زمان
  • بانوان در حماسه کربلا
  • تدبر در آیات و سوره های قرآن کریم
  • تربیت فرزندان
  • حجاب
  • حیوانات در قرآن
  • داستان ها ومطالب خواندنی
  • دانستنی های جالب
  • دانستنی های قرآنی
  • دل نوشته
  • دهه فجر
  • دومین همایش فعالان فضای مجازی
  • دیدنی های ایران
  • روز نوشته های من
  • سبک زندگی
  • سخن بزرگان
  • شهدا و دفاع مقدس
  • طب سنتی و بسته سلامت
  • طنز
  • عکاسی من
  • عکس نوشته های زیبا
  • ماه رجب
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مدافعان حرم
  • مقام معظم رهبری
  • مناجات
  • مناسبت ها
  • وصیت نامه شهدا
  • پاسخ به برخی از شبهات دینی و مذهبی
  • کالای ایرانی
  • کلاس اخلاق عمومی

رتبه

    کاربران آنلاین

    سوره قرآن
    مهدویت امام زمان (عج)
    مهدویت امام زمان (عج)
    ذکر روزهای هفته

    تقویم

    اوقات شرعی

    آمارگیر وبلاگ

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان