نامه ای به ارباب
امه ای برای اربابم
نــامــــه ای بـــه اربـــاب
بادیدگانی گریان
به :ریاست محترم بخشِ بی قراری های دل ، سایه ی سر ، حضرت اباعبدالله (روحی فـداک)
از: کربلای دلم
با سلام و صلوات خاصه و آرزوی سلامتیِ دردانه فرزند ِ موعودتان
احتراماً
پیرو دعوت قبلی تان به آن بهشت ِ بی مثال و آن منزلگاهِ سرگشتگی و به جهت جاماندن یک فقره دل روبروی ایوان طلای حرم تان ،
و یک جفت چشم در حوالی حریم تان ،
و یک هوا آشفتگی کنار بیرق و عَلَمِ تان،
و یک عمر تپش در کنار روضه هایتان ،
…درخواست آن دارم که دیگر بار با عنایت خداوندم و خواست قلبِ مبارکتان ، منت بر سرم نهاده ، دعوت به آن وادی جنونمان کنید که نزدیک است جان دادنمان از این غم ِ فراقِ شب های زیارتی تان … فرا رسد
که آرام گیرد سرگشتگی ها و بی قراری ها و تپش های قلبمان و همچنین جانی دوباره گیرد این دست ها از لمس ضریح شش گوشه تان …
خواهش و تمنا دارم دعوتنامه ام را مُهر کنید. امیر قلبم ؛دل در هوای کربُ بلا دست و پا می زند…
با تقدیم همه ی جان و روح و هستی ام
آدرس گیرنده:
عراق. شهر کربلا -. خیابان بین الحرمین - ورودی باب القبله - ضریح شش گوشه -
حضرت ارباب سیدالشهداء علیه السلام.
منبع.سایت چادر خاکی