رهبر عزیزم
با تو هستم تا قیامت رهبرم
عشق من باشی سلامت رهبرم
نایب مهدی،تمام عمر را
می کنم از تو اطاعت رهبرم
با تو هستم تا قیامت رهبرم
عشق من باشی سلامت رهبرم
نایب مهدی،تمام عمر را
می کنم از تو اطاعت رهبرم
فتنه معنایش این است که یک عدهاى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهرهى خودش را پنهان کند ، وارد میدان شود و ضربه بزند… فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است دیگر. .(۱۳۸۸/۱۰/۲۹)
«و اتّقوا فتنة لا تصیبنّ الّذین ظلموا منکم خاصّة»، (انفال: ۲۵) خیلى مهم است. ممکن است در یک ساختمان، آن کسى که بنزین میریزد و بىاحتیاطى میکند و کبریت میکشد، یک نفر باشد؛ اما کسى که میسوزد، فقط آن یک نفر نیست. ممکن است یک نفر کشتى را سوراخ کند؛ اما کسى که غرق میشود، فقط آن یک نفر نیست. قرآن میگوید از یک چنین فتنهاى پرهیز کنید؛ که وقتى آمد، فقط دامن آن کسى را که موجب فتنه است، دامن آن کسى را که ظالم است، نمیگیرد؛ دامن بیگناهها را هم میگیرد؛ دامن کسانى را هم که در ایجاد این فتنه تأثیر نداشتهاند، میگیرد. «و اتّقوا»؛ از یک چنین فتنهاى پرهیز کنید، مراقب باشید. لازمهى این کار چیست؟ لازمهاش خودْنظارتى است؛ یعنى بر یکدیگر نظارت کنیم؛ «و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر»؛ (عصر: ۳) دائم تواصى کنیم. اینها نشانههاى سلامت است.(24/3/91)
فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. (8/10/89)
من در همین فتنهى 88 به بعضى دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامهریزى وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامهریزى وجود داشت؛ اثر آن برنامهریزى در سال 78 ظاهر شد؛ مسائل کوى دانشگاه و آن قضایائى که اغلب یادتان هست، بعضى هم شاید درست یادشان نباشد. قضایائى که سال گذشته پیش آمد، یک تجدید حیاتى بود براى آن برنامهریزىها.( ۱۳۸۹/۰۸/۰۴)
2. حجت الهی در زمان فتنه
در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست.(۱۳۸۸/۱۰/۱۹)
3. تعریف بصیرت و موانع
یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغهاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم میگذارد. شما در جبههى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشهخوانى بلد نباشید، اگر قطبنما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه میکنید مىبینید در محاصرهى دشمن قرار گرفتهاید؛ راه را عوضى آمدهاید، دشمن بر شما مسلط میشود. این قطبنما همان بصیرت است.
در زندگىِ پیچیدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمیشود حرکت کرد. جوانها باید فکر کنند، بیندیشند،بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئلهى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راههاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرتها لازم است. وقتى بصیرت بود، آنوقت شما میدانید با کِى طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمیدارید.(۱۳۸۸/۰۷/۱۵)
فتنه مثل یک مه غلیظ، فضا را نامشخص میکند؛ چراغ مهشکن لازم است که همان بصیرت است.(2/4/1389)
4. وظیفه مردم درچگونگی مقابله با فتنه
این هشیارى، موقعسنجى، لحظه را به حساب آوردن، خصوصیت برجسته و مهمى است که باید ملت ما در همهى موارد متوجه باشند؛ آنجائى که دشمنى و توطئهى دشمن حس میشود، به صورت لحظهاى باید همه حساسیت نشان بدهند. این از ناحیهى مردم.(19/7/91)
بایستى ارتباط خود را با خدا حفظ کنیم، مستحکم کنیم. خاصیت یک حرکت الهى همین است: همتهاى مردم، کارهاى مردم، عزم و ارادهى مردم، حضور مردم، در کنار توجه به خدا، در کنار دلهاى آمادهى براى تضرع؛ اینها خیلى مهم است. ارتباط خود را با خدا قوى کنیم. نگذاریم دلهاى ما متمایل به سمتى شود که ما را از راه خدا دور کند؛ «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة»؛(آل عمران: 8) این دعائى است که قرآن به ما یاد میدهد. (8/10/89)
فتنهگر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پسفردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همهى این معارضهها با آسانى - که روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى میکند، دست و پنجه نرم میکند، بر همهى این معارضهها هم فائق مىآید.(۱۳۸۸/۱۰/۲۹)
“هوشیاری و موقع سنجی لحظه ای” خصوصیت برجسته ای است که مردم همواره باید به آن توجه داشته باشند و به محض توطئه دشمن، به صورت لحظه ای واکنش نشان دهند.(19/7/91)
5. طراحان اصلی فتنه
درآن فتنه، طراح و نقشه کش و مدیر در بیرون از مرزها بوده و هست و عده ای بخاطر حب به نفس و حب به مقام اسیر توطئه آنها شدند و دانسته یا ندانسته با آنها همکاری کردند. (15/11/89)
دشمن محاسبات خیلى دقیقى کرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ایران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همهى چیزها را مشاهده کرده بود. این کسانى که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانى بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستى انسان بازیچهى دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد.(19/10/89)
6. ترکیب جمعیتی فتنه
کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران در انتخابات ایستادند، از ملت نیستند بلکه افراد ضد انقلاب صریح(منافقان ، سلطنت طلبان و …) و یا افرادی هستند که براثر جهالت و لجاجت خود همان کار ضد انقلاب را انجام می دادند و ربطی به توده مردم ندارند.(۱۳۸۸/۱۱/۱۹)
7. حامیان اصلی فتنه و محورهای تبلیغی آنها
ایشان با یاد آوری حمایت آمریکا ، انگلیس ، کشورهای غربی ومنافقان و سلطنت طلبان از “فتنه پس از انتخابات افزودند همراهی دشمنان و فتنه گران به تجلی عظمت پرشکوه ملت ایران در 9 دی و 22 بهمن 88 منجر شد ..".(۱۳۸۹/۰۳/۱۴)
آن حجم عظیم تبلیغات دشمن که میخواست فتنهگران را مردم ایران معرفى کند و اینجور نشان بدهد که مردم ایران از انقلابشان، از نظامشان برگشتند (21/9/90)
8. اهداف فتنه
آنها فتنه سال 88 را برای زمین زدن نظام جمهوری اسلامی، تقویت و یا تدارک کردند (16/5/90)
به گمان آنها بساط جمهورى اسلامى بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّى شعارهاى دینى هم باقى نمانَد؛ برنامه این بود.(19/10/89)
توطئهى بزرگى پشت فتنهى سال 88 بود. این فتنه خیلى چیز مهمى بود، قصدشان خیلى قصد عجیب و غریبى بود؛ در واقع میخواستند ایران را تسخیر کنند.(۱۳۸۹/۰۸/۱۲)
9. فتنه گران وتناقض رفتاری آنها
اینهائى که عامل فتنه بودند - توى خیابان، یا بعضى از سخنگویانشان - اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند؛ اما دستهائى اینها را هدایت میکرد، نمیفهمیدند. حالا این که چطور بعضىها وارد این میدان شدند، چطور ندانسته به دشمن کمک کردند، خودش تحلیلهاى دقیق روانشناختى دارد؛ اما واقعیت قضیه این است که عرض کردم. این مسئله خیلى کار بزرگى بود؛ این کار را شما جوانها به سامان رساندید.(۱۳۸۹/۰۸/۱۲)
بعضى در این فتنه و در این جنجال وارد شدند، نفهمیدند اسم این براندازى است؛ نفهمیدند این همان فتنه است که امیرالمؤمنین فرمود: «فى فتن داستهم بأخفافها و وطئتهم بأظلافها و قامت على سنابکها».(نهجالبلاغه، خطبهى 3) فتنه خرد و نابود میکند کسانى را که زیر دست و پاى فتنه قرار بگیرند. آنها نفهمیدند این فتنه است. یک حرفى را یکى گفت، اینها هم تکرار کردند. پس نمیشود همه را محکوم به یک حکم دانست. حکم معاند متفاوت است با حکم غافل. البته غافل را هم باید بیدار کرد.
شواهد و قرائن فراوان اثبات می کند که حوادثی که گاه در کشور رخ می دهد از جمله حوادث سال 78 و فتنه 88، از نتایج برنامه ریزیهای میان مدت و بلندمدت دشمن است.(۱۳۸۹/۰۸/۰۴)
شعار طرفدارى از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصهى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند.(۱۳۸۸/۰۹/۲۲)
10. گناه سران فتنه
گناه آتشافروزان فتنهى 88 همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأى مردم تمکین نکردند. ممکن است کسى بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلى خوب، این اعتراض ایرادى ندارد؛ اما راهِ قانونى دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم. این هم نکتهى اصلى است(20/7/90)
حتی اگر با نگاه خوشبینانه به آن ماجرا نگاه کنیم، گناه بزرگ و غیرقابل اغماض فتنه گران این است که شبهه و خدشه ذهنی خود را به چالشی در مقابل نظام تبدیل کردند و به نظام و کشور ضربه زدند. (8/3/92)
گناه بزرگى که برخى از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذى در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. (8/10/89)
در آن حوادث، فتنه گرانی برای دست یافتن به قدرت، مصلحت کشور را نادیده گرفتند و
به حقانیت روشن یک راه، پشت کردند، به گونه ای که دشمنان درجه یک ملت از اقدامات آنان به هیجان و شوق آمدند و از آنان حمایت کردند اما عده ای این حقایق روشن را ندیدند و نمی بینند، البته برخی هم با وجود اینکه این حقایق را درک و فهم می کنند اما به علت ظلمت دل و هواهای نفسانی، حاضر نیستند به این فهم خود، ترتیب اثر دهند.(۱۳۸۹/۰۹/۰۴)
رهبر انقلاب اسلامی اساس فتنه پس از انتخابات را، نفی آرای مردم، خدشه وارد آوردن به حضور ملت و اتهام و تهمت به نظام برشمردند و تأکید کردند: افرادی با ارتکاب این گناه بزرگ حاضر نشدند در مقابل قانون، ” داور و شیوه داوری که قانون تعیین کرده است"، تسلیم شوند.(۱۳۸۸/۱۲/۰۶)
11. بیّناتی که سران فتنه می توانستند متنبه شوند
آن کسى که براى انقلاب، براى امام، براى اسلام کار میکند، بمجردى که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهتگیرىاى علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه میشود. چرا متنبه نمیشوند؟ وقتى شنفتند که از اصلىترین شعار جمهورى اسلامى - «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» - اسلامش حذف میشود، باید به خود بیایند؛ باید بفهمند که دارند راه را غلط میروند، اشتباه میکنند؛ باید تبرى کنند. وقتى مىبینند در روز قدس که براى دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده میشود، باید متنبه بشوند، باید خودشان را بکشند کنار، بگویند نه نه، ما با این جریان نیستیم. وقتى مىبینند سران ظلم و استکبار عالم از اینها حمایت میکنند، رؤساى آمریکا و فرانسه و انگلیس و اینهائى که مظهر ظلمند - هم در زمان کنونى، هم در دورهى تاریخىِ صد سال و دویست سالهى تا حالا - دارند از اینها حمایت می کنند، باید بفهمند یک جاى کارشان عیب دارد؛ باید متنبه بشوند. وقتى مىبینند همهى آدمهاى فاسد، سلطنتطلب، از اینها حمایت میکند، تودهاى از اینها حمایت میکند، رقاص و مطرب فرارى از کشور از اینها حمایت میکند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند که کارشان یک عیبى دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمیخواهیم حمایت شما را. چرا رودربایستى میکنند؟ آیا میشود با بهانهى عقلانیت، این حقایق روشن را ندیده گرفت، که ما عقلانیت بخرج میدهیم! این عقلانیت است که دشمنان این ملت و دشمنان این کشور و دشمنان اسلام و دشمنان انقلاب، شما را از خود بدانند و براى شما کف و سوت بزنند، شما هم همین طور خوشتان بیاید، دل خوش کنید؛ این عقلانیت است؟! این نقطهى مقابل عقل است. عقل این است که بمجردى که دیدید برخلاف آن مبانىاى که شما ادعایش را میکنید، چیزى ظاهر شد، فوراً خودتان را بکشید کنار، بگوئید نه نه نه، ما نیستیم؛ بمجردى که دیدید به عکس امام اهانت شد، به جاى اینکه اصل قضیه را انکار کنید، کار را محکوم کنید؛ بالاتر از محکوم کردنِ کار، حقیقت کار را بفهمید، عمق کار را بفهمید؛ بفهمید که دشمن چه جورى دارد برنامهریزى میکند، چه میخواهد، دنبال چیست؛ این را باید این آقایان بفهمند. من تعجب میکنم! کسانى که اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضى از این آقایان یک سیلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به برکت انقلاب اسم و رسمى پیدا کردند و همه چیزشان از انقلاب است، مىبینید که دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف کشیدند، خوشحالند، میخندند؛ اینها را که مىبینید؟ به خود بیائید، متوجه بشوید.(۱۳۸۸/۰۹/۲۲)
12. روح حاکم جمعیت حماسه ساز 9 دی
در قضیهى 9 دى سال 88 یک نکته اساسى است و آن نکته برمیگردد به هویت انقلاب و ماهیت انقلاب. یعنى همان روحى که حاکم بود بر اصل انقلاب ما و آن حضور عظیمِ بىنظیرِ تاریخى در سال 57، همان روح در ماجراى 9 دى نشان داده شد؛ کمااینکه در قضایاى گوناگونِ دیگر هم نشان داده شده، لیکن در 9 دى به شکل بارزى نشان داده شد؛ به طورى که جاى انکار و تردید و تأمل براى هیچ کس از بدخواهان و دوستان و دشمنان و دیگران باقى نگذارد. آن روح چه بود؟ روح دیانتِ حاکم بر دلهاى مردم بود. پس اینجا ما دو تا عنصر در کنار هم داریم: یک عنصر، عنصر مردم است؛ که مردم در هر کشورى، در هر جامعهاى، اگر چنانچه همت کنند، بصیرت به خرج بدهند، عمل کنند و وارد میدان بشوند، میتوانند همهى مشکلات را حل کنند. یعنى بزرگترین کوهها در مقابل حضور مردم از بین میرود؛ میتوانند کوههاى بزرگ را جابهجا کنند. این یک حقیقت آشکارى است که بسیارى از تحلیلگران اجتماعى در کشورهاى اسلامى و دیگر کشورها آن را درست لمس نکردند، درک نکردند؛ ما این را لمس کردیم. هنر بزرگ امام بزرگوار ما هم همین بود.
عنصر دوم هم عنصر ایمان دینى مردم است. ایمان دینى، آن معجزهگرى است که قادر است اولاً همهى مردم را بسیج کند و بیاورد، ثانیاً آنها را در صحنه نگه دارد، و ثالثاً سختىها را براى آنها هموار و آسان کند؛ هیچ ایمان دیگرى این خصوصیت را ندارد. (21/9/90)
13. علل حضور در صحنه و خلق حماسه 9 دی
کار شوراى هماهنگى تبلیغات، مدیریت است؛ والّا کار را مردم میکنند، و دلها دست خداست. مردم را خداى متعال توى صحنه مىآورد؛ یعنى همان ایمان الهى و توفیق الهى و تأیید الهى است که مردم را در صحنه مىآورد.
ضمناً توجه داشته باشید؛ یکى از خصوصیات دیگرى که در حادثهى 9 دى هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئلهى عاشوراست.
در قضیهى 9 دى هم باز پاى امام حسین در میان بود، پاى عاشورا در میان بود. اگر آن حرکات سخیف و در واقع گریهآور از سوى این گروههاى ایضاً سخیف، در عاشورا پیش نمىآمد، این حرکت عظیم و این تحرک عمومى مردم معلوم نبود به این شکل به وجود بیاید. اینجا هم پاى عاشورا در میان بود.(21/9/90)
14. خلق حماسه 9 دی و نتایج آن
مردم احساس وظیفهى دینى کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توى خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. با این حرکت مردم، آن حجم عظیم تبلیغات دشمن که میخواست فتنهگران را مردم ایران معرفى کند و اینجور نشان بدهد که مردم ایران از انقلابشان، از نظامشان برگشتند، بکلى نقش بر آب شد؛ یعنى مردم نشان دادند که این، مردم ایران است. تحلیلگران خارجى وقتى نگاه کردند، گفتند از بعد از رحلت امام بزرگوار، یا شاید بعضى گفتند از بعد از حرکات اول انقلاب، هیچ اجتماعى با این بزرگى، با این تپش، با این شور و هیجان وجود نداشته، که مردم وارد میدان شدند. این، حقیقت 9 دى است. (21/9/90)
وقتى امتحانِ خوب بدهید، خدا شما را بالا میبرد. امروز خط اسلام، خط ایمان باللَّه، خط انقلاب در کشور و در میان ملت، خیلى قوىتر، پررنگتر و بالاتر است از آنچه که قبل از این فتنه بود. چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند. این، نمرهى الهى است. این شد براى ما دستورالعمل. (19/10/89)
ان تنصروالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
هرکس شهید حق شد، همراه با حسین است
آری مسیر عشق از، عبـــاس تـــا حسین است
در کربـــــلای این عصــــر
سوگنــــد بر اباالفضل
«لبیک یا خامنـــــــه ای لبیک یا حسین است»
#رهبرم اخم کند…
قایقی خواهم ساخت…
خواهم انداخت به دریای دل اربابم…
قایق از خشم پر است…
ودل از نفرت تکفیری ها…
قصه ی فهمیده…
باز تکرار کنم؟؟؟
نه دگر این باردعوا…
به سر سربند نیست…
همه سربندها…
نام #یافاطمه است…
نشود تکرار باز #عاشورا…
خیمه ها اینبار جایش امن است…
علم #عباس هم…
دست نیکوی گل سرسبد #فاطمه است…
رهبرم #خامنه ایست…
رهبرم سید و اولاد #علی است…
رهبرم #اخم کند…
به خدا مادرتان #داغ شما می بیند…
حاج همت رفته….
کاظمی دیگر نیست…
پدرموشک ایران هم رفت…
لیک از عالم غیب…
باز با ما هستند...
حاج #قاسم هم هست…
که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح…
همه ی ما هستیم
کور خواندید اگر
باز هم فکر کنید
که علی تنهاست
نامه های بیعت با مسلم
همه اش #ایرانیست
همه با #خون خود امضا کردیم
خاک پای پسر زهراییم
باز دنیا انگار
تشنه ی خون شده است
هوس رویش لاله کرده
دور تا دور ضریح عباس
خون شیعه ز گرفتاری تن خسته شده
وقت آنست که آزاد شود از رگ ها
#رهبرم اخم نکن
به خدا اذن دهی
#شیعه با خون خودش میشوید
همه ی لشکر کفر
اینبار نه هفتاددوتن بلکه
هفتاددوملیون هستیم .
رهبرم آماده ایم فرمان بده
قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: با هجرت حضرت آِیت الله خامنه ای از مشهد به قم، برای حضور در درس خارج آیت الله بروجردی بی تردید یکی از سخت ترین دوران طلبگی ایشان رقم خورد، به نحوی که معیشت و خوراک این بزرگوار مانند بسیاری دیگر از طلبه ها سخت و طاقت فرسا گردید و گاه پیش می آمد که روزی یکبار غذا صرف می نمودند!
آنچه در آن دوران در میان هم حجره ای های حضرت آیت الله خامنه ای و خود ایشان خورده می شد، در حد نان و ماست و خیار، یا نان و پنیر و انگور، گاه تخم مرغ و سیب زمینی بود و هزینه ی همین اقلام نیز گاهی تامین نمی شد. برخی از طلاب مدرسه حجتیه و از جمله حضرت آیت الله خامنه ای گه گاه پیش می آمد که به نانوایی و بقالی بدهکار می شدند و یکی از این طلبکاران همیشگی، شیخ حسن بقال بود که در کوچه مدرسه حجتیه مغازه داشت و مایحتاج طلاب را به صورت نسیه به آن ها می داد و جالب است بدانید حضرت آیت الله خامنه ای در وصیت نامه ای که در فروردین 1342 ش نوشته بودند، بدهی های خود را این گونه بیان فرمودند: «شیخ حسن بقال کوچه مدرسه حجتیه، کتابفروشی مروارید و…»
عسرت و تنگدستی طلاب آن دوره، سفره آنان را پر از داستان های ریز و درشتی کرده بود، هر چند می توان احتمال داد که با گذر زمان فقر نهفته در این داستان ها کم رنگ تر شده باشد، اما همچنان در اواخر دهه سی گریبانگیر بیشتر طلاب قم بود که شاید ذکر تعدادی از آن ها خالی از لطف نباشد.
تخم مرغ بی روغن!
غذای رایج برادران خامنه ای (سید محمد و سید علی)، هنگامی که در مدرسه حجتیه قم و به دور از خانواده به سر می بردند غالباً تخم مرغ بود. تخم مرغ ها را در ظرف داغ شده ای که روغن نداشت می شکستند و نیمرو می خوردند به این علت که روغن گران بود و امکان قراردادن آن کنار دیگر مواد غذایی وجود نداشت.
غذای دیگر آنان، نان و کره بود که گاه با مربا نیز همراه می شد. در این بین کمتر اتفاق می افتاد که غذایی بپزند و اگر پخته می گردید، چیزی جز ماش پلو نبود، به نحوی حضرت آیت الله سید علی خامنه ای می فرماید: «این بهترین و آبرومندانه ترین غذای من بود که خیلی اوقات [به واسطه آن] میهمان دعوت می کردم».
آبگوشت 13 ریالی
در این دوره شیخ حسین ابراهیمی دینانی، هم غذا و هم درس فلسفه حضرت خامنه ای بود، به نحوی که این دو بزرگوار اتاق های جداگانه داشتند، اما وعده های غذایی را با هم می گذراندند، به همین جهت یک شب هوس می نمایند تا در دکان علی نقی، آبگوشت بخورند. آبگوشت های علی نقی 13 ریال تمام می شد و شهریه ی ماهانه ی آن ها 30 تومان بود، و آن ها می دانستند که باید با یک پرس آبگوشت دونفری سیر شوند و یک آبگوشت سفارش دادند، اما ماجرای جور شدن پول این غذا را حضرت آیت الله خامنه ای در خاطرات خود این گونه می فرماید: «آمدیم دَم پیشخوان که پول بدهیم، من هر چه توی جیبم پول بود درآوردم. او هم دست کرد هر چه توی جیتش بود درآورد». خوشبختانه 13 ریال علی نقی بین این دو جیب به نحوی جالب تقسیم شده بود.
صبحانه فقط چای!؟
فردای صبح صرف آبگوشت علی نقی، آیت الله خامنه ای به سوی اتاق شیخ حسین راهی گردیدند و در حالی که هم غذای ایشان در حال روشن کردن سماور ذغالی بودند آقای خامنه ای را دست خالی و بدون سنگک، در حال نزدیک شدن به اتاق دیدند، چرا که بنا بر نقل خود آیت الله خامنه ای «صبح معمولمان این بود که او توی اتاقش [که] سماور داشت، چای درست می کرد و من هم می رفتم یک دانه نان و یک سیر پنیر می گرفتم، می رفتم توی اتاق او با همدیگر صبحانه می خوردیم».
رسم حضرت خامنه ای این بود که هزینه ی نان و پنیر را یک هم غذا می پرداخت و مخارج چای و قند را، هم غذای دیگر. حضرت خامنه ای در باب آن روز می فرماید: «آن روز صبح می خواستم طبق معمول بروم نان بگیرم. یادم آمد که پول ندارم». در آن لحظه ایشان به فکر کاسه های ماست افتادند، چرا که این کاسه ها دارای قیمتی معادل یک ریال بودند، شش ریال می دادند و ماست پنج ریالی را می خریدند و آن یک ریال اضافی حکم گرو برای ظرف را داشت، به نحوی که حضرت خامنه ای در خاطرات خود بیان می دارند: «گاهی 5- 6 کاسه جمع می گردید و خودش پولی بود… دیدم نه، کاسه ماست… هر چه بوده… داده ایم به آقا شیخ حسن بقال و پولش را گرفته ایم و خورده ایم».
در آن روز این هم دو غذا، گرسنه، کتاب ها را زیر بغل زدند و یکی به درس آقا شیخ مرتضی حائری و دیگری به دنبال درس و بحث راهی گردید.
چلوکباب سه نفری
در آن روز در سر درس اسفار علامه، آیت الله خامنه ای با شیخ حسن دیدار نمود و پس از پایان درس با گرسنگی ای مفرط، به امید از راه رسیدن ناهار، راهی مدرسه حجتیه گردیدند. در راه در این فکر بودند که دَرِ خانه ی کدام رفیق را بزنند؟ کدام یک آن ها را پذیرایی می کند؟ درباره ی دوستان مهمان پذیر و مهمان گریز مشورت می نمودند تا این که رسیدند به نام سید جعفر موسوی اردبیلی.
آقا سید جعفر از دوستان صمیمیِ آن ها محسوب می گردید و در مهمان نمودن دوستان خود سنگ تمام می نهاد. در همین اثنا دیدند که آقا سید جعفر از دَرِ بزرگ مدرسه ی حجتیه وارد شد و دستی برای آن ها تکان داد. نزدیک تر که شد گفت: آمده ام امروز ناهار مهمان شما باشم!
چنانچه حضرت آیت الله خامنه ای در باب آن روز می فرمایند: «خلاصه سه نفر شدیم. گفتیم بیا سوته دلان گردهم آییم. سه تا گرسنه بی پول. واقعاً درمانده بودیم که چه کار کنیم، اما نگرانی به معنای اضطراب نداشتیم.»
در این بین سید کمال شیرازی از دیگر دوستان حضرت خامنه ای پیدا شد و رفقا از ایشان خواستند تا از دوست صمیمی اش مقداری پول قرض نماید و آیت الله خامنه ای از او این تقاضا را نمود و سید کمال دست کرد درون جیبش و حدود 70- 80 تومان پول درآورد و گفت: هر چه می خواهی بردار، و حضرت خامنه ای مبلغ 20 تومان از آن پول ها را برداشتند. لحظاتی بعد هر سه طلبه، هروله کنان در حال خروج از مدرسه بودند تا خود را به چلوکبابی برای ص
خانواده در اسلام یعنے محل سکونت دو انسان ؛
محل آرامـــــش روانے دو انسان ؛
محل انـــــس دو انسان با یکدیگر ؛
محل تـــــکامل یک نفر به وسیلهے یک نفر دیگر ؛
آن جایے که انسان در آن صفا میابد ؛
راحتے روانے میابد ؛
این محیط خـــــانواده است❣
کانون خانواده در اسلام این قدر اهمیت دارد❣
????امام خامنه اے ۴/۱۰/۷۴
#سبڪ_زندگے_اسلامے
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّدٍ و آله الطّیّبین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدّین.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان!
موسم حج برای مسلمانان، موسم افتخار و شُکوه در چشم خلایق، و موسم نورانیّت دل و خشوع و ابتهال(۱) در برابر خالق است. حج، فریضهای قدسی و دنیوی و خدایی و مردمی است. از سویی فرمانِ «فَاذکُرُوا اللّهَ کَذِکرِکُم ءابآءَکُم اَو اَشَدَّ ذِکرًا»(۲) و «وَ اذکُرُوا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدوداتٍ»(۳) و از سویی خطابِ «اَلَّذی جَعَلناهُ لِلنّاسِ سَوآءَنِ العاکِفُ فیهِ وَالباد»(۴) ابعاد بیانتها و متفاوت آن را روشن میسازد.
در این فریضهی بینظیر، امنیّت زمان و مکان همچون نشانهای آشکار و ستارهای درخشان، دل انسانها را آرامش میبخشد و حجگزار را از محاصرهی عوامل ناامنی که از سوی ستمگران سلطهگر، همواره آحاد بشر را تهدید کرده است بیرون میکشد و لذّت ایمنی را در دورهای معیّن به او میچشاند.
حجّ ابراهیمی که اسلام به مسلمانان هدیه کرده است، مظهر عزّت و معنویّت و وحدت و شُکوه است؛ عظمت امّت اسلامی و اتّکاء آنان به قدرت لایزال الهی را به رخ بدخواهان و دشمنان میکِشد و فاصلهی آنان را با منجلاب فساد و حقارت و استضعافی که زورگویان و قلدران بینالمللی بر جوامع بشری تحمیل میکنند، برجسته میسازد. حجّ اسلامی و توحیدی، مظهر «اَشِدّآءُ عَلَى الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم»(۵) است؛ جایگاه برائت از مشرکان و الفت و وحدت با مؤمنان است.
آنان که حج را به یک سفر زیارتی ـ سیاحتی فروکاسته و دشمنی و کینهی خود با ملّت مؤمن و انقلابی ایران را در زیر عنوان «سیاسی کردن حج» پنهان ساختهاند، شیطانهایی خُرد و حقیرند که از به خطر افتادنِ مطامع شیطان بزرگ، آمریکا، به خود میلرزند. حکّام سعودی که امسال صدّ عن سبیلاللّه و المسجد الحرام کرده(۶) و راه حجّاج غیور و مؤمن ایرانی به خانهی محبوب را بستهاند، گمراهانی روسیاهند که بقای خود بر اریکهی قدرت ظالمانه را در دفاع از مستکبران جهانی و همپیمانی با صهیونیسم و آمریکا و تلاش برای برآوردن خواستهی آنان میدانند و در این راه از هیچ خیانتی رویگردان نیستند.
اکنون قریب یک سال از حوادث مُدهش(۷) منا میگذرد که در آن، چند هزار نفر در روز عید و در لباس احرام، در زیر آفتاب و با لب تشنه، مظلومانه جان باختند؛ اندکی پیش از آن در مسجدالحرام نیز جمعی در حال عبادت و در طواف و نماز به خاک و خون کشیده شدند. حکّام سعودی در هر دو حادثه مقصّرند؛ این چیزی است که همهی حاضران و ناظران و تحلیلگران فنّی بر آن اتّفاقنظر دارند؛ و گمان عمدی بودن حادثه نیز از سوی برخی صاحبنظران مطرح شد. تعلّل و کوتاهی در نجات مجروحان نیمهجانی که جان شیفته و دل مشتاق آنان در عید قربان با زبان ذاکر و ترنّم آیات الهی همراه بود، نیز قطعی و مسلّم است. مردان قسیّالقلب و جنایتکار سعودی آنان را با جانباختگان، در کانتینرهای دربسته محبوس ساختند و به جای درمان و کمک یا حتّی رساندن آب به لبان تشنهی آنان، آنها را به شهادت رساندند. چند هزار خانواده از کشورهای گوناگون عزیزان خود را از دست دادند و ملّتهای آنان داغدار شدند. از جمهوری اسلامی نزدیک به پانصد نفر در میان شهدا بودند. دل خانوادهها همچنان مجروح و داغدار است و ملّت همچنان غمگین و خشمگین است.
حکّام سعودی به جای عذرخواهی و پشیمانی و تعقیب قضائیِ مقصّران مستقیمِ این حادثهی هولناک، با نهایت بیشرمی و وقاحت، حتّی از تشکیل هیئت حقیقتیاب بینالملل اسلامی نیز سر باز زدند؛ به جای ایستادن در جایگاه متّهم، در جایگاه مدّعی ایستادند و دشمنیِ دیرین خود با جمهوری اسلامی و با هر پرچم برافراشتهی اسلام در مقابله با کفر و استکبار را با خباثت و سَبُکسریِ بیشتر آشکار ساختند.
بوقهای تبلیغاتی آنان اعم از سیاستمدارانی که رفتار آنان در برابر صهیونیستها و آمریکا ننگ جهان اسلام است، تا مفتیان ناپرهیزکار و حرامخواری که آشکارا برخلاف کتاب و سنّت فتوا میدهند، تا پادوهای مطبوعاتی که حتّی وجدان حرفهای هم مانع دروغسازی و دروغگویی آنان نیست، تلاش بیهوده میکنند که جمهوری اسلامی را در محرومسازی حجّاج ایرانی از حجّ امسال، متّهم نشان دهند. حکّام فتنهانگیزی که با تشکیل و تجهیز گروههای تکفیری و شرور، دنیای اسلام را گرفتار جنگهای داخلی و قتل و جرح بیگناهان کردهاند و یمن و عراق و شام و لیبی و برخی دیگر از کشورها را به خون آغشتهاند؛ سیاستبازانِ از خدا بیخبری که دستِ دوستی به رژیم اشغالگر صهیونیست داده و چشم بر رنج و مصیبت جانکاه فلسطینیان بستهاند و دامنهی ظلم و خیانت خود را تا شهر و روستای بحرین گستردهاند؛ حاکمان بیدین و بیوجدانی که فاجعهی بزرگ منا را پدید آورده و با نام خادمان حرمین، حریم حرم امن الهی را شکسته و میهمانان خدای رحمان را در روز عید در منا و پیش از آن در مسجدالحرام قربانی کردهاند، اکنون از سیاسی نشدن حج دَم میزنند و دیگران را به گناهان بزرگی که خود مرتکب شده یا تسبیب(۸) کردهاند، متّهم میکنند. آنان مصداق کامل بیان روشنگر قرآن کریمند که فرمود: وَ اِذا تَوَلّىٰ سَعىٰ فِی الاَرضِ لِیُفسِدَ فیها وَ یُهلِکَ الحَرثَ وَ النَّسلَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الفَساد * وَ اِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ اَخَذَتهُ العِزَّةُ بِالاِثمِ فَحَسبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئسَ المِهاد.(۹)
امسال نیز بنا بر گزارشها، علاوه بر صدّ(۱۰) حجّاج ایرانی و برخی ملّتهای دیگر، حجّاج دیگر کشورها را در محدودهی کنترلهای نامعهود(۱۱) با کمک دستگاههای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار داده و خانهی امن الهی را برای همه ناامن کردهاند. جهان اسلام، اعم از دولتها و ملّتهای مسلمان باید حاکمان سعودی را بشناسند و واقعیت هتّاک و بیایمان و وابسته و مادّی آنان را بدرستی درک کنند؛ باید بهخاطر جنایاتی که در گسترهی جهان اسلام به بار آوردهاند، گریبان آنها را رها نکنند؛ باید بهخاطر رفتار ظالمانهی آنان با ضیوف(۱۲) الرّحمان، فکری اساسی برای مدیریّت حرمین شریفین و مسئلهی حج بکنند. کوتاهی در این وظیفه، آیندهی امّت اسلامی را با مشکلات بزرگتری مواجه خواهد ساخت.
برادران و خواهران مسلمان! امسال جای حجّاج مشتاق و بااخلاص ایرانی در مراسم حج خالی است، ولی آنان با قلبهای خود حاضر و در کنار حاجیان از سراسر جهان و نگران حال آنان هستند، و دعا میکنند که شجرهی ملعونهی طواغیت نتوانند گزندی به آنان برسانند. برادران و خواهران ایرانیِ خود را در دعاها و عبادتها و مناجاتهای خود یاد کنید و برای رفع گرفتاریها از جوامع اسلامی و کوتاه شدن دست مستکبران و صهیونیستها و سرسپردگان آنها از امّت اسلامی دعا کنید.
اینجانب یاد شهدای منا و مسجدالحرام در سال گذشته و شهدای مکّه در سال ۶۶ (۱۳) را گرامی میدارم و از خدای عزّوجلّ برای آنان طلب مغفرت و رحمت و علوّ درجات میکنم و با سلام به حضرت بقیّةالله اعظم (روحی له الفداء) دعای مستجاب آن بزرگوار را برای اعتلای امّت اسلامی و نجات مسلمانان از فتنه و شرّ دشمنان طلب مینمایم.
و باللّه التّوفیق و علیه التُّکلان
سیّدعلی خامنهای
آخر ذیالقعده ۱۴۳۷
۹۵/۶/۱۲
۱) تضرّع
۲) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۰؛ «…همانگونه که پدران خود را به یاد میآورید، یا با یادکردنی بیشتر، خدا را به یاد آورید…»
۳) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۰۳؛ « و خدا را در روزهای معیّن یاد کنید…»
۴) سورهی حج، بخشی از آیهی ۲۵؛ «…که آن را برای مردم، اعم از مقیم در آنجا و بادیهنشین، یکسان قرار دادیم…»
۵) سورهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹؛ «…بر کافران سختگیر و با همدیگر مهربان…»
۶) بازداشتن از راه خدا و مسجدالحرام
۷) هراسانگیز
۸) باعث شدن، موجب شدن
۹) سورهی بقره، آیهی ۲۰۵ و ۲۰۶؛ «و چون برگردد [یا ریاستی یابد] کوشش میکند که در زمین فساد نماید و کشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهکاری را دوست ندارد. چون به او گفته شود «از خدا پروا کن»، نخوت او را به گناه کشاند. پس جهنّم برای او بس است، و چه بد بستری است.»
۱۰) بازداشتن، مانع شدن
۱۱) غیر متداول، غیر معمول
۱۲) میهمانان
۱۳) فاجعهی جمعهی خونین مکه، نمونهای دیگر از خصومتهای آمریکا است که در روز ۹ مرداد ۱۳۶۶ (۶ ذیالحجه ۱۴۰۷ ق) در موسم حج و پس از مراسم برائت از شرک و مشرکین توسط حکام رژیم آل سعود روی داد و ضمن هتک حرمت آن حرم امن الهی، نزدیک به چهارصد ایرانی و غیر ایرانی -که اکثراً زنان بودند- به شهادت رسیدند و چندین برابر این تعداد نیز مجروح شدند.
#مهدويت_رهبري
رهبر انقلاب: کسی که وقتی کشور اسلامی مورد تهدید دشمن است، آمادهی دفاع از ارزشها و میهن اسلامی و پرچم برافراشتهی اسلام است، میتواند ادعا کند که اگر امام زمان بیاید، پشت سر آن حضرت در میدانهای خطر قدم خواهد گذاشت. اما کسانی که در مقابل خطر، انحراف و چرب و شیرین دنیا خود را میبازند و زانوانشان سست میشود؛ کسانی که برای مطامع شخصی خود حاضر نیستند حرکتی که مطامع آنها را به خطر میاندازد، انجام دهند؛ اینها چطور میتوانند منتظر امام زمان به حساب آیند؟ کسی که در انتظار آن مصلح بزرگ است، باید در خود زمینههای صلاح را آماده سازد و کاری کند که بتواند برای تحقق صلاح بایستد. ٨١/٠٧/٣٠
===============
نوشتیم بسیجی…….
کوفیان خواندند لباس شخصی نظام
نوشتیم شهید…….
کوفیان خواندند مزدوران نظام
نوشتیم امام خامنه ای…….
کوفیان خواندند رهبری
نوشتیم جمهوري اسلامی…..
.کوفیان خواندندجمهوری ایرانی
هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند…
گر کرب و بلا نبوده ایم، حال هستیم
گر شام بلا نبوده ایم، حال هستیم
ای مردم عالم همگی گوش کنید
تا آخرخون مطیع رهبر هستیم….
اللهم احفظ امامناالخامنه ای
???? کسی که امر به معروف کند و خود آن عمل را انجام ندهد مشمول لعنت خدا میشود
???? رهبر انقلاب: وقتی کسی را از منکرات نهی میکنید - مثلاً ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمّامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن - وقتی که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است.
????اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله میشود که «لعن اللَّه الامرین بالمعروف التّارکین له». کسی که مردم را به نیکی امر میکند، اما خود او به آن عمل نمیکند؛ مردم را از بدی نهی میکند، اما خود او همان بدی را مرتکب میشود؛ چنین شخصی مشمول لعنت خدا میشود و سرنوشت بسیار خطرناکی خواهد داشت.۱۳۷۹/۰۹/۲۵
???? بخشی از خطبه ۸۳ نهج البلاغه
☑