متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب
?متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب ?جوانمرد قصاب مردی بود در زمان علی بن ابیطالب ?اما این قصاب همیشه با وضو بود. میگفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما که راضی هستیم، خدا از ما راضی باشه! ?هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست ?وقتی میدانست مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش. کسی که وضع مالی خوبی نداشت یا عائله زیادی داشت را دو برابرِ پول مشتری، گوشت می داد. ?گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما مابقی پولت.» ?عزت نفس مشتریِ نیازمند را نمی شکست! این جوانمرد در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید. ?"شهید عبدالحسین کیانی” نمونهی دیگری از همان'’جوانمرد قصاب'’ بود! روحش شاد??