فکر کن فرزند خودت را جراحى می کنند
پسرش می گفت: روزها به اتفاق به مرکز طبی میرفتیم … همیشه در اول ورود به بیمارستان به دربانها، کارگرها و مستخدمها سلام میکرد و میگفت: تو هم همیشه سلام کن! منتظر نباش آنها سلام کنند. این طوری بود که همه کارکنان او را دوست داشتند.
کلاسهای درس دکتر قریب فقط تدریس پزشکی نبود. نوع رفتار با بیمار و وجدان کاری پزشک برایش حرف اول را میزد.
دکتر محمد ابطحی، از شاگردان او میگوید:
“استاد قریب گاهی از نهجالبلاغه، زمانی از مولانا جلالالدین رومی و در فرصتهای دیگر در بالین بیمار نظم و نثر سعدی میخواند تا مغز ما را اول از انساندوستی و سپس از علم پزشکی سیراب کند.”
… به دانشجوبان توصیه میکرد:
“هر کودکی را که پیش شما برای درمان آوردند فکر کنید آن کودک فرزند خود شماست و تا میتوانید در معالجه او تلاش کنید.”
???? رفرنس: گذری در کوی نیکنامان، انتشارات شمس الشموس