علت غفلت از مرگ چیست؟
علت غفلت از مرگ چیست؟!
یکی از ویژگیهای انسان که آثار آن متناسب با موضوع، متفاوت است غفلت می باشد؛ گاهی موضوع غفلت امری جزئی و قابل جبران، و گاهی امر مهمی از قبیل خدا، خود یا مرگ و حیات اخروی است. با وجود اینکه در دین اسلام بر لزوم مرگآگاهی و توجه به مرگ تأکید شده تا انسانها را از طریق شناخت درست حقیقت مرگ به شناخت خود و بهتبع آن، به فهم معنای زندگی رهنمون سازد.
اما می بینیم که بیشتر انسان ها از این اتفاق بزرگ غافلند و آن را به فراموشی سپرده اند! اسباب غفلت از یاد مرگ میتواند متفاوت باشد؛ گاهی خستگی مفرط، عصبانیت یا تندخویی و گاهی دیگر جهل و دنیاطلبی و به تعبیر امام علی علیه السلام، حب دنیا سبب غفلت میگردد. در مجموع میتوان جهل و زیادهروی در حب دنیا را سبب اصلی غفلت از مرگ و حیات اخروی دانست. این دو سبب است که بذر آرزوهای بلند را در دل بشر میکارد و تقویت میکند. از اینرو گاهی در تعابیر حضرت حب دنیا، گاهی آرزوهای بلند و گاهی دیگر ندانستن قدر خویشتن یا خودناشناسی سبب غفلت از آخرت دانسته شده است. در این مجال اندک یکسری عوامل غفلت را از دیدگاه امام علی علیه السلام بیان میکنیم.
1. جهل و نادانی:
اگر انسان نسبت به خویشتن و دنیا آگاه باشد، گرفتار دنیازدگی نمیشود. امام متقیان علی(علیه السلام) در سخنی میفرماید:
«من تذکّر بُعد السفر استعدّ»
«کسی که به دوری سفر توجه داشته باشد، خود را آماده میکند» (همان، حکمت280).
مضمون این سخن آن است که غفلت از دوری سفر (مرگ) سبب میشود که انسان آمادگی لازم را پیدا نکند. البته جهل و نادانی مراتبی دارد و چنین برمیآید که بدترین نوع آن، جهل نسبت به نفس است. از آنجا که در روایات شناخت نفس سودمندترین شناخت خوانده شده است (تمیمی آمدی، 1387، ج2، ص109)، ناآگاهی نسبت به آن زیانبارترین جهل خواهد بود. در سخنان حضرت نیز دراینباره میخوانیم:
«هَلَکَ امرۆٌ لَم یَعرِف قَدرَهُ»
«هلاک گشت کسی که قدر خود را نشناخت» (نهجالبلاغه، حکمت141).
جایی دیگر نیز میفرماید:
«اَلعالِمُ مَن عَرَفَ قَدرَهُ»
«عالم کسی است که خود را بشناسد» (همان، خطبه102).
2. هوای نفس:
هوای نفس یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و دنیای آخرت است. در واقع، حب دنیا نیز از این عامل نشئت میگیرد؛ همانگونه که مقابله و عناد با حق چنین است. اگر هواهای نفسانی مهار شود، دنیازدگی و حقستیزی آگاهانه بهوقوع نخواهد پیوست. آن حضرت در تعبیری اینگونه از هوای نفس تعبیر کرده است:
«هواک اعدى علیک من کلّ عدوّ فاغلبه و الّا اهلکک»
«هواى نفس تو دشمنترین دشمنان توست؛ بر آن غالب شو وگرنه، تو را هلاک میکند» (تمیمی آمدی، 1378، ج2، ص600). همچنین میفرماید:
«لا عدوّ اعدى على المرء من نفسه»
«دشمنى براى انسان بدتر از نفس او نیست» (همان، ص500). از این عامل در برخی منابع روایی تحت عنوان «جنود شیطان» بهتفصیل سخن رفته است (رک: کلینی، 1407، ج1، ص30-10).
3 . دوستی دنیا:
یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ و آخرت، دوستی و میل مفرط نسبت به دنیاست؛ آن حضرت در مقام اشاره به این عامل میفرماید:
«إِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا»
«بپرهیز از آنکه مرگ تو فرارسد، در حالی که از پروردگارت گریزان و در دنیاپرستی غرق باشی» (نهجالبلاغه، نامه69).
4. خیالزدگی:
یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ، خیالزدگی است؛ هرگاه زمام امور انسان به دست وهم و خیال سپرده شود، سراب آب پنداشته میشود و شیءنمای عاری از حقیقت، حقیقت انگاشته میشود:
«فَلَا یَغُرَّنَّکَ سَوَادُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِکَ، وَ قَدْ رَأَیْتَ مَنْ کَانَ قَبْلَکَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ، وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَل»
بسیارى زندهها تو را از خویشتن غافل نسازد؛ تو خود دیدهاى کسى که پیش از تو به گردآورى مال پرداخت، و از فقر و تهیدستى دورى جست، و با آرزوهاى دور و دراز، و دور پنداشتن مرگ، خود را از عواقب امور ایمن دید، چگونه مرگ او را فرا گرفت، و از وطنش برکند، و از جاى امنش بربود (همان، خطبه132).
5. آرزوهای طولانی:
یکی دیگر از عوامل غفلت از مرگ، آرزوهای طولانی است؛ وقتی چیزی بهصورت خواسته و آرزو درمیآید، کانون توجه واقع میشود و چیزهای دیگر را به حاشیه میراند. از هشدارهای معروف امیرالمۆمنین(علیه السلام) دراینباره جایی است که میفرماید:
«أَیُّهَا الناسُ، إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ: اتِّبَاعُ الْهَوَى، وَ طولُ الْأَمَلِ؛ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ، وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الآخِرَةَ»
بدترین چیزی که میترسم دامنگیر شما شود، دو چیز است: پیروی از هوای نفس و بلندی آرزو. پیروی از هوای نفس شما را از رسیدن به حق باز میدارد، اما بلندی آرزو سبب فراموشی آخرت میشود (همان، خطبه