تا ایمانتان قوی نشده نگویید خدایا راضی ام به رضای تو
تا ایمانتان قوی نشده،نگویید خدایا راضی ام به رضای تو!
به ما فرمودند در حرف زدن با خدا حواستان را جمع کنید که چه چیزی از خدا می خواهید
مثلاً همیشه بگویید پناه برخدا…
چون هنوز قوی نشده ایم، نگوییم من راضی هستم به رضای خدا! چون مقام، مقام خواستن است. و خدا هر چه خواستید می دهد.
اما اگر به مقام رضا اقرار کردید، خداوند به جهت امتحان پشت سر هم مشکلات را به سراغتان می آورد، تا صداقتتان معلوم شود.
و گاهی انسان دعا می کند ولی چون به رضای خدا رضایت داده مشکلات او بیشتر می شود، زیرا مقام رضا همراه با بلاست.
لذا انسان باید دائماً بگوید: پناه بر خدا!
مقام رضا مربوط به جناب سیّدالشهداء علیه السلام است که اگر جناب سیّدالشّهداء نمی فرمود که من راضی به رضای خدا هستم، شاید قضیّۀ کربلا پیش نمی آمد.
امّا چون حضرتشان تسلیم محض اند، وقتی دوستان و فرزندان او شهید شدند، فرمودند:«الهی رضاً برضائک» و حتی لحظۀ آخر که تمام یاران شهید شدند و دیدند که ممکن است زن و فرزند به اسارت بروند، امّا باز هم گفت«الهی رضاً برضائک»
▪️لذا اگر هفتاد و دو پیغمبر خدا را در یک روز در بیت المقدّس آتش زدند،
▪️و یا آنهمه مصیبت در روز عاشورا بر سیّدالشّهداء و صحابۀ عصمت وارد شد،
▪️و یا هزار و چند سال است که حضرت بقیة الله منتظر ظهورند،
▪️و همۀ بلاهائی که بر ائمه و پیامبران دیگر آمد…
همه به جهت این است که آنها تسلیم محض اند، و آنهمه حقایق و مکاشفاتی که دست آوردند نیز از این جهت بوده است که در مقام رضا و تسلیم بوده اند.
باید توجه داشت که منظور از تسلیم محض شدن این نیست که در اموری که پیش می آید بروز عواطف نکنیم!!
چنانچه از جناب رسول الله نقل شده که وقتی فرزندشان از دنیا رفت، اشک ریختند،(که مردم از این عمل حضرت اعتراض کردند) ایشان فرمودند: ما حرف گزافی نمی زنیم و نمی گوئیم خدایا چرا اینطور شد(تسلیم محض)،
امّا خوب ما پدر هستیم، عاطفه داریم، برای مرگ فرزندمان دلمان سوخته و اشک می ریزیم.
آنهائی که عارف به سرّالقدرند، می دانند مثلاً این آقائی که مریض شده باید مریضی بکشد، و مأموریت ندارد که برای شفا دادنش کاری بکند،
امّا از یک طرف این مریض بیچاره ناراحت است و آه می کشد و این عالِم هم برایش ناراحت می شود.
حضرت بقیة الله، از آنجا که کلّ نظام هستی، برایشان یکپارچه در شهود محض است.
از یک طرف می بیند که نظام آنطور که باید پیاده می شد، شد در راحتی اند.
و از طرفی هم اعمال و رفتار ما را می بیند و ناراحت می شوند و در عذاب و الم اند و هیچ دست تصرّف بکار نمی گیرند.
از بیانات استاد صمدی آملی