باز هم جمعه شد
بازهم صبح جمعه شد..!
صبح بی تو…صبح بی باران…
صبح باطلوع اما بی طلوع..!کجایی؟!
اصلا از حال این دل بی نوا خبر با خبری!؟
خبرداری بی تو دلم کجا ها سیر میکند؟
هوایت رامیخواهم اما کو؟
صدایت رامیخواهم اماکو؟
نشانت رامیخواهم اماکو؟
دلم آرامش میخواهد
اما هرچه درکوچه پس کوچه های شهرمیگردم نیست…
میگویند نیست کمیاب شده یا شاید هم نایاب..!
نمیدانم چرا؟
دلیلش چیست؟!
شاید چون شما درون دل های ما کمیاب شده اید و دیگران پررنگ تر از شما
به مردم خاکستری شهرم گفتم آرامش میخواهم
اما آنها دو دستی آسایش را تقدیم کردند..!
گفتم آرامش نه آسایش
دارید!؟
گفتند پیدایش کردی کمی به ماهم بده..!
تازه دریافتم پولدارترین هاهم نیازمندند!
سرخورده تر از قبل از مردم خاکستری دور شدم
نمیدانم بی تو چه کنم!؟
به سمت حرم حضرت معصومه(س)میروم
گوشه ای از صحن زیبایش مینشینم…
دوپایم را در بغل میگیرم سرم را پایین میاورم
و خسته از دنیای بی تو..!
چادرم را روی صورتم میکشم و اشک هایم جاری میشوند
بادل شکسته به سمت ضریح بانو پرمیکشم
سر برضریح میگذارم و گدایی شما را میکنم
ودرد دل میکنم..!
حالا انگار آرامتر شده ام!
ناامید نیستم باران بالاخره می آید و لباس خشکی را از تن زمین میکند…
بوی باد بالاخره از سرزمین ظهورت می آید..!
ای مسیحا نفس..
میشود که پر بزنی ز این قفس؟!
چرا همه اسمشان را گذاشته اند جامانده 313
اگر همه اینگونه میگویند پس چه کسی جانمانده!؟؟؟
چرامردم باترانه های…باارتباط های…باهوس های…
آرامش ولذت های آنی برای خود فراهم و شما را از ما دورترمیکنند
دنیایی که پراز هوای نفس است چگونه درست خواهدشد؟
جهانی که بعضی هابه اسم مسلمان باچاقو جای میوه بریدن سر آدم میبرند چگونه درست خواهدشد!؟
با شما..!
همه چیز با شما پاک میشود اصلا شما بهانه ی خلقت هستید
اگرنبودید آسمان و زمین نیز باقی نمیماندند..!
مگرنه اینکه وقتی اباعبدالله الحسین(ع)به شهادت رسیدند زمین شروع به لرزیدن کرد
و آسمان بهم ریخت..
اما امام سجاد(ع) پای مبارک را برزمین کوفتند و گفتند ای زمین آرام باش
از این پس من حجت خدا برتوام.
ای حجت خدا…
پس کی ابر سیاه را کنار میزنی و می آیی..!
قول میدهم اگر لایقتان باشم منتظرتان بمانم
تاآن دم که روح از تنم جدا شود
تا آن چاله ی خاکی…قبرم…
انتظار آواره ام کرده است
غروب های جمعه…جمکرانت آرامش میدهد
حرف زدن و درد دل کردن با تو آرامش میدهد
حالا که راه آرامش رایافتم دلم میخواهد فریاد بزنم و به همه مردم خاکستری شهر نیز یاد بدهم..!
مولای من…آقای من…بابای من
دوستت دارم…❤️