اتفاقات قبل از همایش۱
اسامی کسانی که به همایش دعوت شده بودن
اومده بود من خودم می دونستم جزو کسانی هستن که دعوت میشن
چون هم سفیر بودم هم فعال کوثرنت و هم کوثربلاگ
و هم تو فراخوان برنده شده بودم
ولی نمی دونم چرا بازم استرس داشتم
فبل از این که اسامی بیاد خانم کشتکاران دوستانی رو برای همکاری دعوت کرده بود خانم موسوی هم جزو اونا بود و قرار بود زود تر بره بعد این که اسامی ادمد خانم فیضی هم اعلام همکاری کرد و قرار بود زود تر با هم برن مدنده بود من و نسیبه من که برای یک روز سفیران هم دعوت شده بودم و نسیبه هم برا دو روز همایش
حالا من مونده بودم باید چی کار کنم یا باید یک روز سفیران رو از دست می دادم با نسیبه می یومدم یا این که اون رو راضی می کردم که یک روز زود تر با من بیاد چون من به تنهایی نمی تونستم بیام
نسیبه قبول کرد ولی مشکل اسکان داشت
می ترسیدم از این که مرکز قبول نکنه که به نسیبه زود تر اسکان بده ولی این مسئله رو با خانم فراهانی در میون گذاشتم و گفت که فردا بهت می گم
من خیلی استرس داشتم خانم فراهانی زنگ زد و گفت
این داستان ادامه دارد
قالَ اللّه ُ تَعالى: اَلأِخْلاصُ سِرٌّ مِنْ اَسْرارى اَسْتَوْدِعُهُ قَلْبَ مَنْ اَحْبَبْتُهُ مِنْ عِبادى.
خداوند مى فرمايد: اخلاص، رازى از رازهاى من است كه آن را در دل هريك از بندگانم كه دوست داشته باشم، بـه وديعت مى گذارم.
چهل حدیث « گهرهای انبیاء » علیهم السلام حدیث شماره : ۱۵۰۲
http://zamhareer.kowsarblog.ir/