بزرگترین درد دنیا
#آیینه_خدا
#مادر
#آیینه_خدا
#مادر
#آیینه_خدا
#مادر
زَکیّة در لغت پاکیزه بودن و رشد و نمو را معنی میدهد. پاکیزه بودن از هرگونه رجس، گناه و یا صفات رذیله، که در شرح نام «طاهره» آمده.
مباهات علی بر همسری با فاطمه زهرا «من شوهر بتول، سرور زنان عالم هستم. فاطمهای که اهل تقوا، پاکدامنی و نیکوکاریست، او که از طرف خداوند هدایت شدهاست، دوست، دوست خداست، بهترین دختر و فرزند پیامبر خداست، ریحانهٔ پیامبر اکرم است…» [11] «… درود بر تو ای زن با فضیلت! و ای زنی که از هر آلودگی خود را پاک نمودهای.
فاطمه دارای صفت رضا بود، یعنی هر سختی و مصیبت و رنجی را که خداوند برای او مقدر کرده بود، تحمل میکرد و به آن راضی بود.
جابر بن عبداللَّه گوید: پیامبر اسلام وارد منزل فاطمه زهرا شد در حالی که عبایی از پشم شتر بر دوش حضرت فاطمه بود و با دست آسیا میکرد. پیامبر نگاهی به فاطمه زهرا نمود و فرمود: عجله کن و تلخیهای دنیا را تحمل کن تا فردا (در بهشت) به نعمتهای آخرتی نائل گردی، چرا که خداوند بر من نازل کردهاست که آنقدر پروردگارت به تو میبخشد که تو راضی شوی، و لسوف یعطیک ربّک فترضی.»
فاطمهٔ زهراء علیهاالسلام بهجة قلب المصطفی، ج 1، ص 189 از الدر المنثور، ج 8، ص 543 فی ورة الضحی.
خداوند متعال در سوره کوثر می فرماید:«انا اعطیناک الکوثر» که در تفسیر کوثر معانى فراوانى گفته شده است از جمله:
1 - نهرى است در بهشت.
2 - کوثر عبارت است از حوض پیامبر (ص) که در روز قیامت افراد فراوانى اطراف آن گرد مى آیند. پیامبر فرمود: کوثر نهرى است که خداوند به من وعده فرمود و داراى خیر کثیر است. حوضى است که امت من در روز قیامت بر آن وارد مى شوند. ظرف هاى آن (که تشنگان را سیراب مى کند) به عدد ستارگان آسمان است.[1]
3 - کوثر همان خیر کثیر است.
4 - کوثر همان نبوت و کتاب (قرآن) است.
5 - کوثر عبارت است از اصحاب و شیعیان فراوان.
6 - کوثر فراوانى نسل و فرزندان است چنان که نسل پیامبر (ص) در ذریه او از فرزندان فاطمه (ع) بى شمار پدید آمده و تا روز قیامت ادامه دارد.
7 - کوثر همان شفاعت است چنان که از امام صادق (ع) روایت شده است.[2]
طبرسى رحمه لله ذیل آیه یاد شده پس از نقل اقوال مزبور مى نویسد: در کوثر احتمال همه مصادیق یاد شده مى رود زیرا خداوند سبحان خیر کثیر در دنیا به پیامبر(ص) عطا فرمود و در آخرت نیز وعده داد. پس مى توان همه اقوال یاد شده را تفصیل این جمله «خیر کثیر فى الدارین» دانست.[3]
اما در مورد ساقی کوثر:
1- پیامبر اکرم (ص) فرمود: «یا عَلىّ أَنْتَ اخى وَ وَزیرى وَصاحِبُ لِوائى فِى الدُنیا وَالاخرة، وَأَنت صاحِب حوضى، مَن أَحبَّک أَحبنَّى وَمَن أَبْغَضک أَبْغَضنى[4] یا على تو برادر، وزیر و پرچمدار من در دنیا و آخرت هستى، تو صاحب حوض من هستى، آن کس که تو را دوست دارد مرا دوست داشته و هر کس با تو دشمنى ورزد با من دشمنى ورزیده است.»
2- عبدلله بن عمر گوید: پیامبر اکرم (ص) براى ما این چنین حدیث فرمود: وقتى در روز قیامت خداوند اولین و آخرین را گرد آورد ندا دهنده اى که دور و نزدیک صدایش را مى شنوند گوید: على بن ابى طالب (ع) کجاست، على مرتضى کجاست. در این حال على (ع) را مى آورند و حساب آسانى از او به عمل مى آورند و دو حله سبز به او مى پوشانند و از درخت طوبا عصایى به او مى دهند و به او گفته مى شود بر سر حوض بایست و هر که را خواهى سیراب و هر که را خواهى ممنوع کن.[5]
[1]- نورالثقلین، ج5ص 681، ح 5.
[2]- نورالثقلین، همان، ح 6.
[3]- مجمع البیان ج 10ص 837.
[4]- بحار ج8 ص18، ح 5.
[5]- بحار ج8 ص52، ح 23.
منبع: آیة الله جوادى آملى، تفسیر موضوعى قرآن ج 5 (معاد در قرآن
معنای کوثر چیست؟ و حوض کوثر دارای چه اوصافی است؟
پاسخ اجمالی
«کوثر» به معناى خیر کثیر و فراوان میباشد و مصادیق فراوانى براى آن ذکر شده است؛ مانند: حوض و نهر کوثر، شفاعت، نبوّت، حکمت، علم، نسل کثیر، و ذُرّیه فراوان.
کوثر داراى دو مصداق یکی دنیایى (فاطمه زهرا علیها السلام) و دیگری اُخروى (حوض کوثر) است.
با توجه به روایات؛ حوض کوثر، منبع آبى گوارا در بهشت است که بسیار وسیع بوده و بهشتیان پس از پشت سر نهادن سکرات حشر و مواقف قیامت و بلافاصله پس از ورود به بهشت بر آن وارد میشوند و کام عطشان خویش را از آن سیراب مینمایند. از این حوض، دو نهر جارى گشته و در بهشت جریان مییابد و منبع آن پایه عرش الهى است.
حوض کوثر، حوض مخصوص نبى اکرم(ص) است و ساقى آن امام على و دیگر امامان معصوم (ع) میباشند و سایر انبیا نیز براى پیروان خود حوض مخصوصى دارند، ولى به وسعت و برکت حوض پیامبر اسلام(ص) نیستند.
پاسخ تفصیلی
«کوثر» بر وزن «فوعل»؛ وصفى است که از «کثرة» گرفته شده و به معناى «خیر کثیر و فراوان» میباشد.[1] گستره معنایى این واژه چنان وسیع و جامع است که مصادیق بیشمارى از جمله «خیر بینهایت» را نیز میتواند شامل شود.[2]
براى واژه «کوثر» که در سوره مبارکه کوثر آمده است، در تفاسیر شیعه و سنى معانى بسیارى ذکر شده است که جملگى، از مصادیق همین خیر کثیر میباشند؛ مصادیقى چون: 1. حوض و نهر کوثر، 2. مقام شفاعت کبرى در روز قیامت، 3. نبوت، 4. حکمت و علم، 5. قرآن، 6. کثرت اصحاب و پیروان، 7. کثرت معجزات، 8. کثرت علم و عمل، 9. توحید و ابعاد آن، 10. نعمتهاى خدا به پیامبر(ص) در دنیا و آخرت، 11. نسل کثیر و ذریه فراوان که در گذر زمان باقى بمانند.[3] بیتردید این فراوانى ذریّه و باقى ماندن نسل پیامبر اکرم(ص) از وجود دختر والای ایشان، فاطمه زهرا(س) نشأت گرفته است. پس بارزترین مصداق «کوثر» وجود مبارک حضرت زهرا(س) میباشد. بیانگر این حقیقت و شاهد این واقعیت، شأن نزول و سیاق آیات سوره کوثر است. وجود فاطمه(س) منبع خیر کثیر است که هم باعث ماندگارى رسالت پیامبر(ص) تا روز رستاخیز شده است و هم عامل جاودانگى نسل پاک او.
از اینرو، با استناد به روایات مربوط به حوض کوثر و شأن نزول سوره کوثر و متن و سیاق آیات، میتوان نتیجهگیرى نمود: «کوثر» داراى دو مصداق بارز، یکى در دنیا و یکى در آخرت است. مصداق دنیوى آن که همان «کوثر محمدى» است، فاطمه زهرا(س) است که منشأ اولاد و ذریه و نسل پاک پیامبر(ص) است، که ایشان و ذریه او مردم را در دنیا از معارف و اخلاق و احکام و آداب الهى سیراب نمودهاند و مصداق دیگر آن که «کوثر بهشتى» است، حوضى در بهشت است که امام على(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) ساقى آن میشوند و کام تشنگان رهیده از صحراى محشر را سیراب مینمایند.[4]
اوصاف حوض کوثر در روایات
الف. توصیفات حوض کوثر از زبان رسول خدا(ص):
«حوض کوثر، نهری است در بهشت که کنارههاى آن از طلا است و نوشیدنى آن از برف و شیر، سفیدتر و از عسل شیرینتر و از مِشک خوشبوتر است و بر سنگهاى بزرگ لؤلؤ و مرجان جارى میشود».[5]
«حوض کوثر، نهرى است داراى خیر کثیر در بهشت که از حوضى میریزد و اطراف آن به عدد ستارگان آسمان، ظروفى چیده شده است و امت من پس از ورود به بهشت بر آن وارد میشوند».[6]
«هرکس از آن بنوشد، هرگز تشنگى بر او عارض نشود».[7]
«اولین کسانى که بر آن وارد میشوند، مهاجران [از مکه به مدینه] فقیر میباشند».[8]
«والى و ساقى آن، امیرالمؤمنین، على(ع) است».[9]
«براى هر پیامبرى در بهشت، نهرى است که به خاطر کثرت وارد شوندگان بر حوضشان بر یکدیگر مباهات میکنند، لکن من امیدوارم که وارد شوندگان بر حوضم بیشتر از سایرین باشد».[10]
ب. حوض کوثر در کلام امامان معصوم(ع):
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود: «حوض کوثر ما مملوّ است و در آن دو نهر از بهشت میریزد، یکى از چشمه تسنیم و دیگرى از چشمه معین».[11]
امام صادق(ع) فرمود: «کسى که دل او به خاطر مصیبت ما به درد آید، در وقتِ مردن فرحناک و شاد میشود، فرحى که هرگز از دل او بیرون نمیرود تا در حوض کوثر بر ما وارد شود و کوثر خوشحالى میکند؛ چون دوست ما بر او وارد میشود. حتى آنکه به او میچشاند از لذت انواع خوردنیها که نمیخواهد از آنجا بهجاى دیگر رود. هر که از آن یک شربت بیاشامد، هرگز تشنه نشده و بعد از آن هیچگاه تعب نکشد. و آن به سردى کافور و بوى مشک و طعم زنجبیل است و از عسل شیرینتر و از مسکه نرمتر و از آب دیده صافتر و از عنبر خوشبوتر میباشد. و از چشمه تسنیم بهشت بیرون میآید. بر نهرهاى بهشت همه میگذرد و بر روى سنگ ریزه مروارید و یاقوت جارى میشود … و هر دیدهاى که در مصیبت ما بگرید، البته شاد و خوشحال گردد به نظر کردن به کوثر، و آب میدهند از آن همه دوستان ما را، اما به قدر محبت و متابعت ما، از آن لذت میبرند و هر کس محبتش بیشتر است، لذتش بیشتر خواهد بود،…».[12]
شایان ذکر است که بدون شک دوازده امام معصوم(ع)، همگى در روز قیامت، ساقى حوض کوثرند. چنانکه از احادیث و براهین ظاهر است و سیدالشهداء(ع) در شعری فرمودند: «و نحن وُلاة الحوض نَسقى وُلاتنا»؛[13] ماییم صاحبان حوض کوثر، سیراب مینماییم دوستان خود را. و همانگونه که پیامبر(ص) امید آن داشتند که وارد شوندگان بر حوضشان بیشتر از سایرین باشند، هر مسلمانى که نام کوثر و توصیفات آنرا میشنود، آرزو میکند که از وارد شوندگان بر حوض و بر نبى اکرم(ص) قرار گیرد، لکن روشن است که اگر این امید و رجا واقعى باشد، باید براى دستیابى به آن کوشید، و پس از کسب زاد و توشه نیز باید مراقبت نمود تا این سرمایه توسط رهزنان و شیاطین جنى و انسى، بیرونى و درونى به یغما نرود و یا دچار آفت نشود و إلاّ زحمتها بر باد رفته و حاصلى از آنان نخواهد چید و ورود او بر حوض، تبدیل به خواب و خیال میشود و دلخوش کردن به خواب و خیال و آماده نشدن و تلاش ننمودن براى تحصیل مطلوب، کارى غافلانه و امیدى بیهوده اس
اطلاعاتم در مورد بعضی از اسامی بسیار ناقص است. از جمله نام “فاطمه” که فکر می¬کنم، همه می دانند نام دختر پیامبر(ص) هست و حتما معنای ویژه و جامعی دارد. “فاطمه” دقیقا به چه معناست و چرا پیامبر این اسم را برای تنها دخترشان انتخاب نمودند؟
پاسخ اجمالی
لزوما نیازی نیست که تمام اسامی به صورتی باشد که نشانگر یک معنای ویژه بوده و ابعاد شخصیتی صاحب نام را مجسم سازند، بلکه همین اندازه که نامی، حاوی مفاهیم شرکآلود و ضدارزش نباشد، کافی است.
اما در ارتباط با برخی از اولیای الهی، همانند حضرت فاطمه زهرا(س)، که به گونهای، نام آنان از عالم غیب الهام شده است، طبیعی است که این نام باید دارای نکاتی باشد که با ویژگیهای صاحب آن، همخوانی داشته باشد.
نام فاطمه که از ریشه “فطم” به معنای کندهشدن و جدا شدن است؛ به استناد روایات موجود؛ جدایی این بانوی بزرگوار را از هرگونه بدی و زشتی رسانده و نیز بدان معناست که ایشان، دوستداران واقعی خود را از آتش جهنم نجات خواهد داد.
پاسخ تفصیلی
این پرسش را میتوان در دو جنبه مورد بررسی قرار داد:
1 – آیا هر نامی که بر اشخاص مختلف؛ حتی فرزندان پیامبران و پیشوایان؛ نهاده میشود، لزوما باید دلیل خاصی داشته و نشانگر ابعاد وجودی صاحب آن نام باشد؟
2 – آیا انتخاب نام فاطمه برای دختر پیامبر اکرم(ص)، دلیل خاصی داشته است و این نام، بیانگر چه موضوعی میباشد؟
در ارتباط با بخش اول، باید گفت که از پیشوایان ما منقول است که انتخاب نام خوب و مناسب برای فرزند، اولین نیکی به او میباشد[1]و طبیعی است که والدین؛ با سلیقههای متفاوت خود؛ نام های مختلفی را برای فرزندان انتخاب نمایند و دین اسلام، اگرچه توصیههای گوناگونی در این ارتباط بیان نموده، اما این سفارشات، جنبه الزامی نداشته و اشخاص مجازند؛ به شرط نداشتن مفهوم شرکآلود و ضد ارزش؛ هر نام مورد علاقه خود را بر فرزندان خود بگذارند[2]. در همین راستا، پیامبر اکرم(ص)، بعد از اظهار دین اسلام و گسترش آن، این سیاست را دنبال ننمود تا اسامی تمام یاران خود را تغییر داده و لزوما نام جدیدی برای آنان برگزیند که نشانگر ایمان و اسلام آنان باشد. وجود نام هایی همانند عمار و مصعب و مقداد و … در میان یاران پیامبر؛ که مفهوم دینی در آنها وجود نداشت؛ این موضوع را تأیید مینماید. البته روایات بسیاری وجود دارند که ایشان، تنها آن دسته از اسامی را تغییر میدادند که یا دلالت بر شرک و بتپرستی مینمودند و یا معانی ناپسندی داشتند[3]. البته، با وجود آزاد بودن اشخاص در انتخاب نام، سزاوار است که انتخاب بهتری داشته و نام مناسبتری را برگزیند و به سفارشات پیشوایان در این زمینه عمل نماید که به یکی از آنها اشاره مینماییم:
امام باقر(ع) میفرمایند: راستترین اسامی آن است که بر بندگی دلالت نماید و بهترین آنها اسامی انبیاء است[4].
آنچه بیان شد، تحلیلی مختصر در مورد کلیت نامگذاری بود، اما ؛ همان گونه که در پرسش خود نیز اشاره فرمودید؛ برخی از نام ها، همانند نام مقدس “فاطمه"؛ که خداوند آن را انتخاب نموده و به پیامبر(ص) الهام فرمود، باید با نام های دیگر متفاوت بوده و به نحوی، گوشهای از ابعاد شخصیتی صاحب آن نام را در خود جای داده باشد. البته نیازی نیست که چنین نامی، منحصر در شخص مورد نظر بوده و سابقه قبلی نداشته و یا اینکه انتخاب آن برای دیگران ممنوع باشد.
نام فاطمه(س) از ریشه “فطم” به معنای کندهشدن و جدا شدن میآید[5].
حال چرا دختر پیامبر(ص) بدین اسم، نامیدهشد؟ روایات مختلفی در بررسی این موضوع وارد شدهاست و با وجود اینکه هر کدام از آنها به یک جنبه از دلایل میپردازد، ولی با مروری در همه آنها، تعارضی در مفاد آنها نمییابیم، بلکه هر کدام از این روایات، به نوعی مکمل روایات دیگر میباشند. بر همین اساس، تعدادی از این روایات را جهت اطلاع نقل مینماییم:
الف: یونس بن ظبیان روایت مینماید که امام صادق(ع) از من پرسید: آیا میدانی که تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مولای من! خودتان تفسیرش را بفرمایید. ایشان فرمودند: فاطمه(س) از هرگونه بدی و زشتی جدا شدهبود (فطمت من الشر) و اگر مولی علی(ع) با او ازدواج نمینمود، از ابتدای خلقت، هیچ شخص همتراز و صلاحیتداری برای ازدواج با او پیدا نمیشد[6]!
ب: امام رضا(ع) به نقل از پدرانشان از پیامبر اکرم(ص) روایت مینمایند که ایشان فرمودند: به این دلیل اسم دخترم را “فاطمه” انتخاب نمودم، چون خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم جدا نمودهاست[7].
ج: امام باقر(ع) میفرمایند:زمانی که فاطمه(س) پا به دنیا گذاشت، خداوند به فرشتهای وحی نمود تا نام فاطمه را در زبان پیامبر(ص) جاری نماید، سپس خداوند، خطاب به فاطمه(س) فرمود که من تو را با علم و دانش پرورش داده و از هرگونه پلیدی جدا نمودم[8]. و …
در پایان، باید بدانیم که دختر گرامی پیامبر(ص) که طبق نقل تمام مسلمانان؛ چه شیعه و چه اهل سنت؛ پارهای از تن ایشان بوده و آزار و اذیت ایشان، همانند آزار پیامبر(ص) میباشد[9]، سزاوار انتخاب نام مناسبی بوده، تا گوشهای از شخصیت و ابعاد معنوی این بانوی بزرگوار، با کمک این نام، به جهانیان معرفی شود. بر همین اساس، معتقدیم که خداوند، این نام مبارک را برای ایشان برگزیده است.
[1] - حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج 21، ص 389-388، روایت 27374، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ه ق.
[2] - همان، ج 21، ص 389-388، روایت 27374.
[3] - همان، ج 21، ص 390، روایت 27379.
[4] - همان، ج 21، ص 391، روایت 27381.
[5] - ابن منظور، لسان العرب، ج 12، ص 454.
[6] - مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 43، ص 10، باب 2، روایت 1، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
[7] - همان، ج 43، ص 12، روایت 4.
[8] - همان، ج 43، ص 13، روایت 9.
[9] - صحیح بخاری ، ج 4 ، ص 219، دار الفکر، بیروت، 1401 ه ق
#صرفا_جهت_خنده
#آیینه_خدا
زندگی فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها از همهی ابعاد، زندگیای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمهی زهرا سلامالله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دختر کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش میبرد: فرزندانی تربیت میکند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری میکند مثل علی و رضایت پدری را جلب میکند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز میشود، دختر پیغمبر ذرهای از لذتهای دنیا و تشریفات و تجملات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجه آنهاست، به خود راه نمیدهد. عبادت فاطمهی زهرا، سلام اللَّه علیها، یک عبادت نمونه است.
ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانهی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیرییی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمهی زهرا (س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بینظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همهی تشریفات و زروزیورهای پوچ و بیمحتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و ادارهی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است