شعار محمود اخلاقی در زمان انقلاب
?شعاری که شهید محمود اخلاقی در زمان انقلاب بر روی دیوار مسجد جامع کرمان نوشت:
“خمیـنی عزیـز ،با تمام وجودم ،با قطره قطره خونم در راه هدف تو میجنگم
?شعاری که شهید محمود اخلاقی در زمان انقلاب بر روی دیوار مسجد جامع کرمان نوشت:
“خمیـنی عزیـز ،با تمام وجودم ،با قطره قطره خونم در راه هدف تو میجنگم
?در بهار آزادی جای شهدا خالی?
?در ایام پیروزی انقلاب چند روزی ابراهیم گم شده بود. یعنی کسی از او خبر نداشت. تا اینکه بعد از چهار روز ابراهیم برگشت و گفت: همراه با جواد ارادانی که از کشتی گیران شجاع بود رفتیم سمت پادگان عشرت آباد. درگیری شدید شد.
? گلوله ژ3 به دوستم خورد و شهید شد. او را به پزشکی قانونی بردم. آنجا با وضعیت خاص شهدا مواجه شدم و در روزهای انقلاب در پزشکی قانونی بودم. تعداد زیادی شهید وجود داشت که گمنام بودند. این شهدا شناسایی نشده بودند.
?ابراهیم ادامه داد: من دیدم بیشتر دوستان من درگیر کارهای انقلاب هستند و کسی به دنبال کار این شهدای گمنام نیست. من این چند روز را در پزشکی قانونی ماندم. خدا را شکر توانستم با کمک دوستان بسیاری از شهدا را شناسایی کنم.
?سلام بر ابراهیم۲
✍نامه ی یک #گوسفند به خانواده اش
ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏ میسپارند. برای همین از ته قلبم ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ؛ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼ ﻫﻢ ﺷﺪ. ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. شب بدی بود. ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ صبح بر من چه گذشت و شب را چطور ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ دم به دم ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮ ﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ. ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ و به رسم قدیم ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺑﻊﺑﻊ ﮐﺮﺩﻡ.
ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺗﯿﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﭼﺎﻗﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ یکدفعه ﺭﺿﺎ، ﭘﺴﺮﺵ، ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﺳﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ﮐﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ! خدا را چه دیدی، شاید ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻮﺩ صدو ﺑﯿﺴﺖ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺑﺮ ﻗﻀﺎ ﻣﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﯾﻢ!
ﺣﺎلا ﻫﻢ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﮔﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﻦ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺣﺎﻻﻫﺎ ﻣﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺍﻣﺎ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺍﺯ ﻗﺼﺎﺏ؛ قصاب ﻣﺮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮبیست. خیلی ﻫﻮﺍﯼ من را ﺩﺍﺭﺩ، ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﮐﻢ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ. پریروز ﭼﻨﺪﺗﺎیی ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ، ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩ. ﺍﺯ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﻗﺼﺎﺏ این طور شنیدم که ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﻮﺷﺖ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﻮﺭﯼ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﻭﺩ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ، مثل ﺍﺳﺐﻫﺎﯼ ﺭﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، ﺛﺒﺖ ﻣﻠﯽ ﺑﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﭘﺸﺘﻮﺍﻧﻪی ﺍﺭﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻤﻠﮑﺖ!
خَرِ عمو مراد یادت هست، که با تفاخر یونجه میخورد و خدا را بنده نبود؟ پریروز او را آورند تا برای یک کبابی آماده کنند!
خلاصه از بابت من دل نگران نباشید. یادم رفت بگویم که مواظب خودتان باشید، یک وقت خودتان را مفت و ارزان نفروشید! امروزه، ارزش ما از آدمها بیشتر شده! بدانید که همه چیز ما ارزشمندتر از انسانهاست؛ کود ما، پشم ما و…
خلاصه دور، دور ماست!
یک عمری زیر یوغ آدم ها بودیم. حالا به برکت مدیریت بعضی از همین آدم ها و ناسازگاری که با دنیا دارند، جایگاه ما خیلی خیلی رفیع شده. بعععععله.
در نامه بعدی مطالب مهمتری برایتان مینویسم، ﺍﮔﺮ این طور پیش برود و اوضاع به نفع ما باشد، ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ بدهم!
ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﺍﯾﻨﺠﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ هست ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺷﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍﻧﺪ. گوسفند است اما ﭼﺸﻢﻫﺎﯾﺶ ﺷﺒﯿﻪ ﺁﻫﻮﺳﺖ. ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺍﺯﺵ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﮐﻨﻢ. ﻣﺎﺩﺭ! ﺩﯾﮕﺮ ﺯﯾﺎﺩﻩ ﻋﺮﺿﯽ ﻧﯿﺴﺖ.
ﺳﻼﻣﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﺍﻧﻢ ﺑﺮﺳﺎﻥ!
ﺑﻪ ﺳﮓ ﮔﻠﻪ ﻫﻢ ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﺎﻥ و بگو نوبت خر عمو مراد که گذشت… مواظب باش مردم به سراغ شما آمدهاند و در شهر از گوشت شما به خورد همدیگر میدهند…
◀️ می دانست از ساواڪی_ها مے باشند و مے خواهند براش پرونده سازی ڪنند.
◀️ از او پرسـیده بودند نظرت در مــورد #حجــــاب چیه؟ گفـته بود: مــن ڪە نظرے ندارم باید از روحانیت پرسید!
◀️ من فقط یه حدیث بلدم ڪە هرڪـس #همسـرش را بـےحجــاب در معــرض دید دیگران قرار دهد #بی_غیرت است و خـداوند او را #لعـنت می ڪند.
◀️ ساواڪی ازش پرسید شــاه را دارے می گی؟ خـندهای ڪــرد و گفـت من #فقط حـدیث خـواندم.
شهید #محمد_منتظر_قائم
?12 بهمن 1357 و پرشکوه ترین استقبال تاریخ
در دوازدهم بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخ جلوه گر شد. این روز یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ معاصر ایران است و شور و شوق مردم در آن وصف ناپذیر بود. عده زیادی از مردم، خود را به تهران رسانده بودند تا در مراسم استقبال از امام شرکت کنند. تقریبا در ساعت شش صبح، خیابان ها سرشار از جمعیت بود. اول صبح، میلیون ها نفر در دو طرف خیابان های مسیر امام خمینی رحمه الله ایستاده بودند و پنجاه هزار نیروی انتظامی مردمی مشغول منظم کردن آنها بودند.
?مردم با تاق نصرت و گل، خیابان ها را تزیین کردند و در قلب استقبال کنندگان، دریایی از اضطراب و شادی موج می زد. در ساعت نه و سی دقیقه صبح، محبوب ملت و پرچم دار آزادی به وطن برگشت. چند لحظه پس از گشوده شدن در خروجی هواپیما، امام در حالی که دستشان در دست مهماندار فرانسوی بود، در مقابل دیدگان مشتاقان ظاهر شد. همه اشک شادی می ریختند. فریاد «اللّه اکبر» به هوا برخاست.
?در دوازدهم بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخ جلوه گر شد
?امام خمینی رحمه الله در فرودگاه مهرآباد
امام خمینی رحمه الله در فرودگاه مهرآباد پس از شنیدن پیام ملت، سخنانی ایراد فرمود. ایشان ابتدا از تمام اقشار ملت از پیر و جوان، روحانی و کسبه، قاضی و وکیل، کارمند و کارگر و کشاورز که در راه رسیدن به پیروزی رنج و مصیبت دیدند و ثابت قدم ماندند، صمیمانه تشکر کرد. ایشان در بخشی از سخنان خود، تلاش های محمد رضا را برای بازگشت به ایران و حفظ سلطنت، ناکام خواند و تلاش های آنان را به دست و پا زدن برای حفظ سلطنت تعبیر کرد.
?امام در این سخنان با بیان رمز پیروزی فرمود: «ما باید از همه طبقات ملت تشکر کنیم که این پیروزی تا اینجا به واسطه وحدت کلمه بوده است. وحدت کلمه مسلمین، همه، وحدت کلمه اقلیت های مذهبی با مسلمین، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت روحانی و جناح سیاسی. ما باید همه این رمز را بفهمیم که وحدت کلمه، رمز پیروزی است و این رمز پیروزی را از دست ندهیم».
?مهم ترین پیامدهای بازگشت امام خمینی به ایران
دو حادثه، از مهم ترین پی آمدهای بازگشت امام خمینی رحمه الله است که به سرعت موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد: انتصاب دولت موقت و بیعت نظامیان با امام خمینی رحمه الله . امام خمینی در 26 دی ماه در آستانه خروج شاه از کشور اعلام کرد که ما دولت را به همین زودی اعلام خواهیم کرد. در پانزده بهمن، نخست وزیری مهندس بازرگان به تصویب شورای انقلاب رسید.
?در نوزده بهمن، عظیم ترین راه پیمایی در سراسر کشور شکل گرفت و میلیون ها نفر از دولت منتخب امام خمینی رحمه الله حمایت کردند. از سوی دیگر، در دهه انقلاب، ارتش که تنها نقطه اتکای رژیم بود، به انقلاب پیوست. فرار، نافرمانی، اعتصاب، شرکت در تظاهرات و سرانجام، بیعت با امام خمینی رحمه الله ، نشانه همراهی ارتش با امام بود که در نوزده بهمن به اوج خود رسید. در نتیجه، رژیم بدون پشتوانه به سرعت از هم پاشید و انقلاب اسلامی در 22 بهمن به پیروزی نهایی رسید.
استاد فاطمینیا:
هرکس روی زمین است ، به برکت وجود حضرت صدیّقه کبری فاطمه زهراء سلام الله علیها میباشد.
اگر میخواهید ببینید از چشم خدا افتاده اید یا خیر ، به خودتان مراجعه کنید ، اگر هنوز در دل خود نسبت به حضرت زهراء سلام الله علیها محبت دارید ، پس بدانید که از چشم خدا نیفتاده اید.ترک گناهان موجب میشود این محبت بیشتر
?میگن هر 3 ثانیه یه نفر تو دنیا میمیره!
1
2
3
?یکی مرد
1
2
3
?آخی یکی دیگه هم مرد
1
2
3
?بعدی ام مرد
1
2
3
?خدا رحمتش کنه اینم مرد
1
2
3
?روحش شاد آدم خوبی بود
1
2
3
?ای بابا اینم مرد
1
2
3
?همینطور داره آدم میمیره
1
2
3
?شاید بعدی نوبت ما باشه
1
2
3
?هنوز زنده ای..؟
خداروشکر
و زندگی همچنان در جریانه
1
2
3
?هعیی، یکی دیگه هم مرد
وقتی از سه ثانیه دیگه خودمون خبر نداریم
چرا با هم مهربون نباشیم؟
به هم خوبی نکنیم؟
دنیا ارزش قهر و بحث و ناراحتی رو واقعا نداره
پس بیاید با هم خوش باشیم
ما فقط یک بار زندگی میکنیم
?راستی گرم صحبت بودیم هشت نفر دیگه مردن!
نحوه تدریس اساتید محترم:
علی آمد! علی: نهاد / آمد: گزاره
حالا نحوه سوال در امتحان:
نهاد و گزاره را مشخص کنید؟
به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم
خواهر بخدا جلوه گری مثل سراب است
خواهر بخدازینت زن حفظ حجاب است
با فسق وفجور و هوس و عشوه گری ها
بین تو و معبود مداوم شکراب است
خواهر بخدا روز قیامت شده نزدیک
خواهر بخدا روز دگر روز حساب است
آن روزکه دست و سر وپایت شده ناطق
لب ها و زبانت همه الکن ز جواب است
آن روزکه دوزخ شده بخشی ز عذابت
شرم از رخ زینب بخدا کل عذاب است
خواهر بخدا چادر مشکی زره توست
زیبا و پر از نور و پر از بوی گلاب است
با فاطمه همرنگ شدن اوج هنرهاست
با فاطمه همرنگ شدن راه ثواب است
همیشه باید دائم الوضو باشیم …
اکثر مواقع وضو داشت و همیشه معتقد بود که انسان می بایست دائم الوضو باشد.
به نقل یکی از همکاران شهید؛ روزی که علی حسن شهید شد در حال گشت زنی بودیم که گفت: بزن کنار می خوام وضو بگیرم.
همیشه دو قوطی آب در ماشین بود، یکی برای خوردن و دیگری برای وضو گرفتن.
پس از اینکه وضو گرفتن در درگیری با قاچاقچیان موادمخدر با اصابت گلوله به درجه رفیع شهادت نائل گردید.
?شهید علی حسن بخردان?
رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر بستک هرمزگان چهاردهم بهمن 94 در درگیری با قاچاقچیان موادمخدر به شهادت رسید.