بسم الله الرحمن الرحيم

رنگ خدا

فرمايشات مقام معظم رهبری در خصوص دانش و فناوری

ارسال شده در 15 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در مقام معظم رهبری

- علم و تحقیق کلید قطعی پیشرفت کشور است. - تحقیق علمی فقط به معنای فراگیری و تقلید نیست، تحقیق ضد تقلید است. - پیشرفت کشور نیازمند حرکت علمی بسیار قوی است. - تولید علم و تحقیقات، حیات آینده کشور است. - برای خدمت رسانی بهتر به مردم، کارهای دقیق پژوهشی لازم است. -عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد. -اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد; نتیجه اش یک جا ایستادن، در جا زدن و با دنیای پیرامون خود به تدریج بیگانه تر شدن است. -تولید علم، فقط انتقال علم نیست؛ نوآوری علمی در درجه اوّلِ اهمیت است. این را من از این جهت می‏گویم که باید یک فرهنگ بشود. این نو اندیشی، فقط مخصوص اساتید نیست؛ مخاطب آن، دانشجویان و کلّ محیط علمی هم است. البته برای نوآوری علمی - که در فرهنگ معارف اسلامی از آن به اجتهاد تعبیر می‏شود - دو چیز لازم است: یکی قدرت علمی و دیگری جرأت علمی. البته قدرت علمی چیز مهمی است. هوش وافر، ذخیره علمی لازم و مجاهدت فراوان برای فراگیری، از عواملی است که برای به دست آمدن قدرت علمی، لازم است؛ اما این کافی نیست. ای بسا کسانی که از قدرت علمی هم برخوردارند، اما ذخیره انباشته علمی آنها هیچ جا کاربُرد ندارد؛ کاروان علم را جلو نمی‏برد و یک ملت را از لحاظ علمی به اعتلاء نمی‏رساند. بنابراین جرأت علمی لازم است…. اگر بخواهید از لحاظ علمی پیش بروید، باید جرأت نوآوری داشته باشید. استاد و دانشجو باید از قید و زنجیره جزمیگری تعریفهای علمی القاء شده و دائمی دانستن آنها خلاص شوند. البته اشتباه نشود؛ من کسی را به آنارشیزم علمی و به مهمل‏گویی علمی توصیه نمی‏کنم. در هر زمینه‏ای، کسانی که از دانشی برخوردار نیستند، اگر بخواهند به خیال خودشان نوآوری کنند، به مهمل‏گویی می‏افتند. ما در زمینه برخی از علوم انسانی و معارف دینی این را می‏بینیم. آدمهای ناوارد بدون این‏که از ذخیره و سواد کافی برخوردار باشند، وارد میدان می‏شوند و حرف می‏زنند و به خیال خودشان نوآوری می‏کنند؛ که در واقع نوآوری نیست، مهمل‏گویی است. بنابراین در زمینه مسائل علمی، من این را توصیه نمی‏کنم. باید فراگرفت؛ اما نباید صرفاً مصرف کننده فرآورده‏های علمی دیگران بود. باید علم را به معنای حقیقی کلمه تولید کرد. البته این کار، روشمندی و ضابطه لازم دارد. مهم این است که روح نوآوری علمی در محیط دانشگاه زنده شود و زنده بماند. خوشبختانه من این شوق و میل را در دانشجویان احساس کرده بودم و در اساتید هم آن را می‏بینم. اینها باید دست به دست هم بدهد و سطح علمی کشور را بالا ببرد. آن وقتی که علم با هدایت ایمان، عواطف صحیح و معرفت روشن‏بینانه و آگاهانه همراه شود، معجزه‏های بزرگی می‏کند و کشور ما می‏تواند در انتظار این معجزه‏ها بماند. «بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیر کبیر» -شجاعت علمی، نوآوری، پرهیز از نگاه تقلیدی به پیشرفتهای علمی غرب، «اعتماد به نفس شخصی و ملی» و پرکاری را ویژگیهای لازم استادان دانشگاهها برای ایفای وظایف سنگین خود خواندند و افزودند: علاج دردها و مشکلات کشور در پیشرفت علمی است. رهبر معظم انقلاب: علاج دردها و مشکلات کشور در پیشرفت علمی است ( -استعداد ایرانى و توانائیهاى ملى ایرانیان اقتضاء میکند که نوآوریها در بخش نیروهاى مسلح ما از جمله در ارتش جمهورى اسلامى ایران و نیروهاى سه‏گانه‏ى آن، روزبه‏روز بیشتر شود. پژوهش، نوآورى، کارآزمودگى، انضباط کامل، چیزهائى است که بایست در اولین قلمهاى فهرست وظائف شما وجود داشته باشد. « ‏بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در مراسم مشترک دانش‏آموختگى دانشگاههاى افسرى ارتش »

نظر دهید »

یک خاطره خنده دار از حاج ابراهیم همت

ارسال شده در 13 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در شهدا و دفاع مقدس

 به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، آن چه خواهید خواند ، خاطره ای است از برخوردی میان یکی از امرای ارتش با شهید حاج محمدابراهیم همت:


یک روز که فرماندهان ارتش، در یک قرارگاه نظامی برای طراحی یک عملیات، همه جمع شده بودند، حاج همت هم از راه رسید، امیرعقیلی، سرتیپ دوم ستاد «لشکر ۳۰ پیاده گرگان»، حاجی را بغل کرد و کنارش نشست، امیر عقیلی به حاج همت گفت: «حاجی ! یک سوال دارم، یک دلخوری خیلی زیاد، من از شما دلخورم.»


حاج همت گفت: «خیر باشد! بفرمائید! چه دلخوری؟»


امیر عقیلی گفت: «حاجی ! شما هر وقت از کنار پاسگاه‌های ارتش، از کنار ما که رد می‌شوی، یک دست تکان می‌دهی و با سرعت رد می‌شوی. اما حاجی جان، من به قربانت بروم، شما از کنار بسیجی‌های خودتان که رد می‌شوی، هنوز یک کیلومتر مانده، چراغ می‌دی، بوق می‌زنی، آرام آرام سرعت ماشین ات را کم می‌کنی، بیست متر مانده به دژبانی بسیجی ها، با لبخند از ماشین پیاده می‌شوی،دوباره باز دستی تکان میدهی، سوار می‌شوی و میروی. رد میشی اصلا مارو تحویل نمی‌گیری حاجی، حاجی به خدا ما هم دل داریم.»


حاج همت این‌ها را که از امیر عقیلی شنید، دستی به سر امیر کشید و خندید و گفت: «برادر من! اصل ماجرا این است که از کنار پاسگاه‌های شما که رد می‌شوم، این دژبان‌های شما هر کدام چند ماه آموزش تخصصی می‌بینند که اگر یک ماشین از دژبانی ارتشی‌ها رد شد، مشکوک بشوند؛ از دور بهش علامت میدهند، آروم آروم دست تکان میدهند، اگه طرف سرعتش زیاد بشه، اول علامت خطر میدهند،بعد ایست میدهند، بعد تیر هوایی میزنند، آخر کار اگر خواست بدون توجه دژبانی رد بشود.به لاستیک ماشین تیر میزنند.


ولی این بسیجی هایی که تو میگی، من یک کیلومتر مانده  بهشان مرتب چراغ میدم، سرعتم رو کم میکنم، هنوز بیست متر مانده پیاده می‌شوم و یک دستی تکان میدهم و دوباره می‌خندم و سوار می‌شوم و باز آرام از کنارشان رد می‌شوم. آخر این بسیجی‌ها مشکوک بشوند.اول رگبار می‌بندند. بعد تازه یادشان میاد که باید ایست بدهند.


یک خشاب و خالی می‌کنند، بابای صاحب بچه را در می‌آورند، بعد چند تا تیر هوایی شلیک می‌کنند و  آخر که فاتحه طرف خوانده شد، داد می‌زنند ایست.»


این را که حاجی گفت، قرارگاه از خنده منفجر شد.

نظر دهید »

وصیت نامه یک شهید 16 ساله(حسین رشیدی فر )

ارسال شده در 13 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در شهدا و دفاع مقدس, وصیت نامه شهدا

 بسم‌الله‌ الرحمن الرحیم


اللهم اجعل محیای محیا محمد (ص) و آل محمد(ص) و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد(ص)


با سلام و درود بر آقا امام زمان (عج)، یاری کننده رزمندگان در جبهه و با سلام و درود بر نایب بر حقش امام خمینی (ره) و با سلام و درود بر ارواح طیبه پاک شهدا از بدر رسول‌الله (ص) تا بدر روح‌الله.


به عنوان وظیفه شرعی که هر فرد مسلمان باید وصیت‌نامه بنویسد، وصیت‌نامه خود را با نام خدا آغاز می‌کنم.


اینک بار دیگر انصار و عشاق حسینی (ع) می‌روند تا عاشورایی دیگر برپا کنند تا باشد که خفتگان بیدار شده و حسین زمان خود را دریابند و به فراز «هل من ناصر ینصرونی‌اش» لبیک گویند.


ای ملت مسلمان ایران هوشیار باشید که دشمنان اسلام در کمین شما هستند و می‌خواهند شما را با اسلام بیگانه کنند.


ای ملت مسلمان ایران بدانید که ما رزمندگان اسلام پای برگه‌های رأی انتخابات ریاست جمهوری را با خون خویش امضا می‌کنیم و از شما می‌خواهیم که در انتخابات شرکت گسترده نمایید؛ هر دانه رأی شما مشتی بر دهان دشمنان اسلام است.


ای ملت مسلمان مسئله جنگ را فراموش نکنید. ای ملت قهرمان، امام حسین (ع) زمان خود را تنها نگذارید و مانند مردم کوفه نباشید.


ای دانش‌آموزان عزیز مسئله درس خود را فراموش نکنید و اگر توانایی جبهه رفتن را داشتید به جبهه‌ها بیایید و بر علیه کافران بعثی بجنگید.


ای مادر عزیزم از شما خواهش دارم که فرزند حقیر خویش را حلال کنید.


مادر جان گرامی می‌دانم که چه زحمت‌هایی برای من کشیده‌اید و اگر تا آخر عمر خواسته باشم زحمات شما را جبران کنم، نمی‌توانم.


مادر جان عزیزم از شما خواهشی دارم و آن این است که برای فرزند گناهکار خویش حلالیت طلبید و هر کسی طلبی را از من دارد به او بپردازید و به تمام فامیل و دوستان بگویید که هیچگونه ناراحت نباشید و از آنها بخواهید من گناهکار را حلال کنند.


در پایان از خداوند منان می‌خواهم که صبری جمیل به شما عطا بفرماید.


والسلام.


روز سه‌شنبه 15 مرداد64


نظر دهید »

سین هفت سین

ارسال شده در 7 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در شهدا و دفاع مقدس

” دوکوهـــــــه ” سین ندارد اما !

 

ساختمانهـایش ، سحرگاهانی را به خاطر دارد که رزمندگان ، با نوای دلنیشن مناجات نورایی همــدوش ِستارگان ،

 همپای فرشتگان و در کنــــار ِماه ،

با خدا سخن میگفتند..

.

.

” فکـــــــــه ” سین ندارد اما !

 

سجده_های بسیجیانی را به خاطر دارد که با سربندهای سبز و سرخ ،

سرهایشان را به خدا سپردند و با ندای” اعرلله ….” به دیدار معشوق شتافتند ..

.

.

” شـــــــــرهانی ” سین ندارد اما !

 

سنگرهایش زخم ِ تن ِ شقایق هایی را به خاطر دارد که در کربلای خمینی.

با رمــــز ” یـــا زینب ــــــــا ” هر آنچه داشتند تقدیم ِ حضـــرتِ ارباب نمودند..

. .

” کانال کمیــــل ” سین ندارد اما !

 

سکــوی پرواز ِلب تشنگانی شد ، که مقتل شان یادآور کربلاست…

.

.

“طلائیـــــــه” سین ندارد اما !

 

سه_راه ِ شهادتش گــواه ِ رشادت ِمردانی ست که سبکبال ،تا عرش ِ اعلا ،

پرستــــو شدند..

نظر دهید »

یوسف فاطمه

ارسال شده در 4 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در امام زمان

 ای روح دعا سلام مهدی جان


1170 بهار وخزان گذشت ونیامدی. سالهاست نگاهم پشت پنجره ای که متعلق به فرداست قاب گردیده وگرد وغبار هجران برآن سایه افکنده.


عمری است که برای آمدنت بی قرارم. یابن الزهرا،ببین از فراقت سخت بارانیم. ببین ثانیه ها چگونه از هجر تو بغض کرده وبه هق هق افتاده اند.


آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند، حیف نیست دیده را شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد.


بیا وقرار دل بیقرارم شو. بیا و صداقت آینه را به زلال آبی نگاهت پیوند بزن. بیا تا سر به دامانت بگذارم وعقده های چندین ساله ام را باز کنم. تو که معنای سبز لحظه هایی بیا تو که ترنم الطاف حق تعالی بیا.بیا که از هجرت چون اسپندی بر آتشم.


یوسف فاطمه! کی طنین دلنواز انا بقیه ا… تو از کعبه مقصود ، جانها را معطر می نماید. کی کعبه ،به خود می بالد وزمین بر قامت دلربایت طواف عشق می گذارد وجان در سعی وصفای نگاه تو محرم می شود ومناسک حج وقربان را بجای می آورد. برای آمدنت تمام دلهای عشاق دنیا را به ضریح چشمهای قشنگ وعباس گونه ات گره زده ایم ودر مراسم اعتکاف شبهای فراق برای گرفتن حاجتمان دست به دعا برداشته ایم. آقا جان برای آن لحظه که سبز پوش با پرچم یالثارات الحسین در انتهای افق غباری بپا می شود وتو با ذوالفقار حیدر وسوار بر اسب سفید قصه ها می آیی لحظه ها را بدست باد می سپارم.


بگذار صادقانه بگویم که کهانسالترین آرزوی دلم آرزوی وصال توست!آرزویی که برای بدست آوردنش تمام کلافهای عمرم را به بازار معشوق فروشان برده ام وخودم را در جرگه خریداران یوسف زهرا(س) قرار داده ام.


نازنینم! تو زیبا ترین دلیل برای شبهای قدر وشب زنده داریهای منی تو ضیاعین ودلیل امّن یُجیب منی .


آقا جان! می خواهم برایت قصه بگویم . قصه سیب وگندم ومردی که سالهاست در میان مردم چشمم ایستاده،قصه خوشه خوشه انتظار وچشمانی که درو میکنند،قصه باران وسطرهایی که دلواپس پونه هاست،قصه اسب وخیال آمدن تو در باران،قصه هایی که مشق هر شب من است.


کاش می شد واژه ها را شست وانتظارراتفسیر کرد ولی افسوس…


میدانی مرز انتظار کجاست!؟آنجا که قطره اشک منتظری سدی از دلواپسی ساخته وقطره قطره انتظار را ذخیره می کند،آنجا که وجودش چون جرعه ای آب از تشنه ای رفع عطش می کند آنگاه که می فرماید اگر شیعیان ما، مرا به اندازه قطره ای آب بخواهند هر لحظه ظهور من نزدیکتر می شد.


حس می کنم نزدیکی آنقدر نزدیک که با آمدن یک نسیم تو را احساس کرد وبویید.


خوب می دانم که آخر دل سنگ وطلسم نحس قصه را می شکنی وآنگاه زمان وصل وجان نثاری می رسد.


پس بیا از پس کوچه های انتظار، بیا که شعرهایم بی قافیه مانده اند، بیا که با آمدنت گم میشود در تبسم تو بغض چندین ساله ام، بیا که غزلهایم مضمون ندارند ومثنوی عشق نا تمام است.


محبوبم! هر روز که میگذردبیشتر از قبل دلم برایت تنگ می شود. عشق تو سراسر وجودم را فرا گرفته و اگر دلم را بشکافی بر لوح آن نام تو هگ گردیده وکنون ای بهار عشق! می ترسم از خزان عمرترسم از ندیدن است بگو که تا خزان من آیا فرصت بهار دیدن است؟


یابن الزهرا!"لیت شعری أین استقرت بک النوی". کاش میدانستم که کجا وکی دلها به ظهور تو آرام خواهند گرفت.


بنفسی أنت! به جانم سوگند که تا طلوع صبح صادق به انتظارت خواهم ماند ولحظه ها را با تمام سنگینی به دوش می کشم وسکوت ثانیه ها را به ازای فریاد زمان تحمل می کنم فقط برای رسیدن به لحظه با شکوه وصا لت.


آقا جان! دروادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو همچون شمع ذره ذره آب می گردد. کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند؟خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟


کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟


بیا که بهار بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند.


یاس سفیدم! بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی” تأویل گردد. بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم.بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا…


دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد. بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید” را تفسیر می نماید. آقا جان!بحق کوچه وچادر خاکی بیا،بیا که سید علی ماتنهاست وچاهی ندارد که غصه هایش را بااو در میان بگذارد. بیا ورأس سبز شاپرکهایی باش که در جستجوی قبر یاس سرگردان کوچه های هاشمیند.


ای پیدا ترین پنهان من! تا تو بیایی مروارید چشمانم رابرای سلامتیت صدقه می دهم وبرای آمدنت روزه سکوت می گیرم وبا جام وصال تو افطار می نمایم. نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدمها یت نمایم. پس بیا که نذر خود را ادا کنم.


ای آفتاب عمر! تا تو بیایی انتظار را قاب میکنم وبر لوح دلم می کوبم. فریاد را حبس می کنم وبه سکوت اجازه حضور می دهم. در نبود تو جام تلخ فراق را سر می کشم وسر به دوش هجران می نهم وبرای آمدنت دعا می کنم. به امید آنروز هزار وصد وهفتادمین شمع را روشن می کنیم ومنتظرت می مانیم.


به خدای کعبه می سپارمت وسبد سبد نرگس ویاس چشم براهی میکنم.


کاش می شد که خدا اجازه ظهورت می داد


کاش می شد که در این دیار غربت و میان موج غمها به سکوت سرد وسنگین رخصت خاتمه می داد


کاش می شد جمعه ما شاهد ابروی زیبای تو می شد


کاش می شد دیده نا قابل ما فرش کیسوی تو می شد


کاش می شد انتظار منتظر بپایان رسد و هوا میزبان یاس ها ونسترن ها خاک پای مهدی زهرا شود


کاش می شد تو هم از انتظار خسته شوی و برای فرج دعا کنی


کاش می شد…

نظر دهید »

مقام مادر حضرت ابوالفضل

ارسال شده در 3 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در داستان ها ومطالب خواندنی

مادر گرامى وبزرگوار ابوالفضل العباس  علیه السلام  بانوى پاک «فاطمه دخت حزام بن خالد» است. «حزام» از استوانه هاى شرافت در میان عرب به شمار مى رفت و در بخشش، مهمان نوازى، دلاورى و رادمردى مشهور بود .خاندان این بانو از خاندانهاى ریشه دار و جلیل القدر بود که به دلیرى و دستگیرى معروف بودند. گروهى از این خاندان به شجاعت و بزرگ منشى، نامى شدند، از جمله: 1- عامربن طفیل: عامر برادر «عمره»، مادر مادر بزرگ «ام البنین» بود که از معروفترین سواران عرب به شمار مى رفت و آوازه دلاورى او در تمام محافل عربى و غیر آن پیچیده بود تا آنجا که اگر هیاتى از عرب نزد «قیصر روم» مى رفت در صورتى که با عامر نسبتى داشت مورد تجلیل و تقدیر قرار مى گرفت و گرنه توجهى به آن نمى شد. 2- عامربن مالک:عامر جد دوم بانو «ام البنین» است که از سواران و دلاوران عرب به شمار مى رفت و به سبب دلیرى بسیارش، او را «ملاعب الاسَّنة» (همبازى نیزه ها) لقب داده بودند. شاعرى درباره اش مى گوید: «عامر با سر نیزه ها بازى مى کند و بهره گردانها را یکجا از آن خود ساخته است علاوه بر دلاورى، از پایبندان به پیمان و یاور محرومان بود ومردانگى او ضعیفان را دستگیر بود که مورخان در این باب نمونه هاى متعددى از او نقل کرده اند. 3- طفیل: طفیل پدر عمره (مادر مادر بزرگ ام البنین) از نامدارترین دلاوران عرب بود و برادرانى از بهترین سواران عرب داشت از جمله: ربیع، عبیده و معاویه. به مادر آنان «ام البنین» گفته مى شد. این چند برادر نزد «نعمان بن منذر» رفتند. در آنجا «ربیع بن زیاد عبسى» را که از دشمنانشان بود، مشاهده کردند. «لبید» از خشم برافروخته شد و نعمان را مخاطب ساخته چنین سرود: «اى بخشنده خیر بزرگ از دارایى! ما فرزندان چهارگانه «ام البنین» هستیم». «ماییم بهترین فرزندان عامر بن صعصعه که در کاسه هاى بزرگ به دیگران اطعام مى کنیم». «در میدان کارزار، میان جمجمه ها مى کوبیم و از کنام شیران به سویت آمده ایم». «درباره او (ربیع) از دانایى بپرس و پندش را به کار بند». «هشیار باش! اگر از بدگویى و لعن بیزارى، با او نشست و برخاست مکن و با او هم کاسه مشو.» نعمان از ربیع روگردان شد و او را از خود دور کرد و به او گفت: «از من دور شو و به هر سو که مى خواهى روانه شو و بیش از این با اباطیلت مرا میازار». «چه راست و چه دروغ، درباره ات چیزهایى گفته شد، پس عذرت دراین میان چیست؟». این که نعمان فوراً خواسته آنان را بر آورد و ربیع را از خود راند، بیانگر موقعیت والاى آنان نزد اوست. 4- عروة بن عتبه: عروه پدر «کبشه» نیاى مادرى ام البنین و از شخصیتهاى برجسته در عالم عربى بود. به دیدار پادشاهان معاصر خود مى رفت و از طرف آنان مورد تجلیل و قدردانى قرار مى گرفت و پذیرایى شایانى از او به عمل مى آمد. اینان برخى از اجداد مادرى حضرت ابوالفضل  علیه السلام  هستند که متصف به صفات والا و گرایشهاى عمیق انسانى بوده اند و به حکم قانون وراثت، ویژگیهاى والاى خود را از طریق ام البنین به فرزندان بزرگوارش منتقل کرده اند پیوند امام با ام البنین علیها السلام هنگامى که امام امیرالمؤمنین  علیه السلام  به سوگ پاره تن و ریحانه پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم  و بانوى زنان عالمیان، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نشست، برادرش «عقیل» را که از عالمان به انساب عرب بود فراخواند و از او خواست برایش همسرى برگزیند که زاده دلاوران باشد تا پسر دلیرى به عرصه وجود برساند و سالار شهیدان را در کربلا یارى کند. عقیل، بانو ام البنین از خاندان «بنى کلاب» را که در شجاعت بى مانند بود، براى حضرت انتخاب کرد. بنى کلاب در شجاعت و دلاورى در میان عرب زبانزد بودند ولبید درباره آنان چنین مى سرود : «ما بهترین زادگان عامر بن صعصعه هستیم». و کسى بر این ادعا خرده نمى گرفت. «ابوبراء» همبازى نیزه ها (ملاعب الاسنه) که عرب در شجاعت، چون او را ندیده بود، از همین خاندان است. امام این انتخاب را پسندید و عقیل را به خواستگارى نزد پدر ام البنین فرستاد. پدر خشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر شتافت و او با سربلندى و افتخار، پاسخ مثبت داد و پیوندى همیشگى با مولاى متقیان، امیرمؤمنان  علیه السلام  بست. حضرت در همسرش، خردى نیرومند، ایمانى استوار، آدابى والا و صفاتى نیکو مشاهده کرد و او را گرامى داشت و از صمیم قلب در حفظ او کوشید.  ام البنین و دو سبط پیامبر صلی الله علیه و آله ام البنین بر آن بود تا جاى مادر را در دل نوادگان پیامبر اکرم و ریحانه رسول خدا و آقایان جوانان بهشت، امام حسن  علیه السلام  و امام حسین  علیه السلام  پر کند؛ مادرى که در اوج شکوفایى پژمرده شد و آتش به جان فرزندان نوپاى خود زد. فرزندان رسول خدا در وجود این بانوى پارسا، مادر خود را مى دیدند و از فقدان مادر، کمتر رنج مى بردند. ام البنین فرزندان دخت گرامى پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم  را بر فرزندان خود - که نمونه هاى والاى کمال بودند - مقدم مى داشت و عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان مى کرد. تاریخ، جز این بانوى پاک، کسى را به یاد ندارد که فرزندان هووى  خود را بر فرزندان خود مقدم بدارد. لیکن، ام البنین توجه به فرزندان پیامبر را فریضه اى دینى مى شمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود به محبت آنان دستور داده بود و آنان امانت و ریحانه پیامبر بودند؛ ام البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و حق آنان را ادا نمود. اهل بیت و ام البنین علیهماالسلام محبت بى شائبه ام البنین در حق فرزندان پیامبر و فداکاریهاى فرزندان او در راه سید الشهداء بى پاسخ نماند، بلکه اهل بیت عصمت و طهارت در احترام و بزرگداشت آنان کوشیدند و از قدردانى نسبت به آنان چیزى فرو گذار نکردند. «شهید» - که از بزرگان فقه امامیه است - مى گوید: «ام البنین از زنان با فضیلت و عارف به حق اهل بیت علیه السلام  بود. محبتى خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستى آنان کرده بود. آنان نیز براى او جایگاهى والا و موقعیتى ارزنده قایل بودند. زینب کبرى پس از رسیدن به مدینه نزدش شتافت وشهادت چهار فرزندش را تسلیت گفت و همچنین در اعیاد براى تسلیت نزد او مى رفت…». رفتن نواده پیامبر اکرم، شریک نهضت حسینى و قلب تپنده قیام حسین، زینب کبرى، نزد ام البنین و تسلیت گفتن شهادت فرزندان برومندش، نشان دهنده منزلت والاى ام البنین نزد اهل بیت  علیه السلام  است .

نظر دهید »

أم البنين سلام الله عليها

ارسال شده در 3 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در مناسبت ها

 حضرت ام البنين(سلام الله علیها) (محدث، متوفى سال 70 ه) (فاطمه كلابيه)، دختر حزام، از زنان مؤمن، شجاع و فداكار بود.روايت است كه امير المؤمنين عليه السلام پس از شهادت حضرت زهرا عليه السلام به برادرش عقيل كه انساب عرب را خوب می ‏دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برايم خواستگارى نمايى كه از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برايم به دنيا آورد.عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را به ايشان معرفى نمود و گفت: در بين عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.اين مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربيت كرد كه همه شيفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسين عليه السلام بودند و در ركاب آن حضرت شهيد شدند.



حضرت ام البنين در واقعه كربلا حضور نداشت، هنگامى كه بشير به مدينه بازگشت و ام البنين را ملاقات كرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنين گفت: رگ قلبم راپاره كردى بچه ‏هايم و آنچه زير آسمان است فداى ابا عبد الله عليه السلام، از حسين برايم بگو .



ام البنين براى عزادارى هر روز همراه نوه ‏اش عبيد الله (فرزند عباس عليه السلام) به بقيع م‏ی رفت و نوحه می ‏خواند و می ‏گريست و اين اشعار را زمزمه می ‏كرد:



منم که سایه نشین و جود مولایم


کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم


منم که خانـــه به دوش غــم علی


منم که همقدم محنت ولی هستم


منم که شاهد زخم شکسته ابرویم


انیس گریه به یاس شکسته پهلویم


منم که در همه جا در تب حسن بودم


منم که شاهد خون لب حسن بودم


منم که جلوه حق را به عین می دیدم


خدای را به جمال حسین می دیددم


منم که بوده دلم صبح و شام با زینب


منم میان همه ؛ هم کلام با زینب


منم که سوگ گلستان و باغبان دارم


به سینه زخم غم کربلائیان دارم


منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد


چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد


منم که مادر عشق و امید و احساسم


فدای یک سر موی حسین عباسم

نظر دهید »

أعمال عید نوروز

ارسال شده در 3 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در داستان ها ومطالب خواندنی

امام صادق (ع) فرمود: چون عید نوروز فرا رسد، بدن خود را بشوی و پاکیزه‌ترین جامه‌هایت را بپوش و با خوشبوترین عطرها خودت را معطّر کن و در آن روز روزه باش. در کتاب مفاتیح الجنان در اعمال عید نوروز چنین آمده است: چون نوروز شود غسل کن و پاکیزه‌ترین جامه‌های خود را بپوش و به بهترین بوهای خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار و چهار رکعت نماز بخوان (هر دو رکعت به یک سلام). بدین گونه: در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره «انا انزلناه» را بخوان. در رکعت دوم بعد از حمد دو مرتبه سوره «قل یا ایها الکافرون» بخوان.  در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخوان. در رکعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل اعوذ به رب الفلق» را بخوان. بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْأَوْصِیَاءِ الْمَرْضِیِّینَ وَ صَلِّ عَلَی جَمِیعِ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِکَ وَ بَارِکْ عَلَیْهِمْ بِأَفْضَلِ بَرَکَاتِکَ وَ صَلِّ عَلَی أَرْوَاحِهِمْ وَ أَجْسَادِهِمْ اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ لَنَا فِی یَوْمِنَا هَذَا الَّذِی فَضَّلْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ عَظَّمْتَ خَطَرَهُ اللَّهُمَّ بَارِکْ لِی فِیمَا أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ حَتَّی لَا أَشْکُرَ أَحَداً غَیْرَکَ وَ وَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ اللَّهُمَّ مَا غَابَ عَنِّی فَلَا یَغِیبَنَّ عَنِّی عَوْنُکَ وَ حِفْظُکَ وَ مَا فَقَدْتُ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَلَا تُفْقِدْنِی عَوْنَکَ عَلَیْهِ حَتَّی لَا أَتَکَلَّفَ مَا لَا أَحْتَاجُ إِلَیْهِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ.» ترجمه متن عربی: «بار خدایا بر محمد و آل محمد، اوصیاء پسندیده رحمت فرست و هم بر همه‌ی پیامبران و فرستادگانت، بهترین رحمت‌هایت و برکت ده بر ایشان بهترین برکاتت و بر جسم و جانشان رحمت فرست. بار خدایا! بر محمد و آل محمد برکت ده و به ما در این روزی که برترینش دادی و گرامیش نمودی و شرافت و بزرگی‌اش بخشیدی برکت ده، بار خدایا! مرا در آنچه در آن بر من انعام کردی برکت ببخش تا به غیر از تو دیگری را سپاس نکنیم و در روزیم گشایش و وسعت ده‌ای صاحب جلال و بزرگواری، بار خدایا هر چه از من نهان باشد پس کمک و نگداری تو از من نهان مباد و هر چیز را گم کنم پس مبادا گمم کنی یاریت را تا به رنج و زحمت نیفتم برای آنچه محتاج آن نیستم‌ای صاحب جلال و بزرگواری». بحث را با جملات زیبای رهبر عزیزمان در پیام نوروزی ایشان در سال 1/1/1377 ادامه می‌دهم: ایشان فرمودند: نوروز برای ما عبادت است … (مردم) این روزها را بهانه‌ای برای دید و بازدید و رفع کدورت‌ها و محبت به یکدیگر قرار می‌دهند. این همان برادری و عطوفت و همان صله‌ی رحم اسلام است، بسیار خوب است… عید نورز چیز خوبی است. وسیله‌ای است که با آن دل‌ها شاد می‌شود، انسان‌ها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. صله‌ی رحم و صله‌ی احباب می‌کنند… انسان باید با ارحام صله کند، یعنی ارتباط برقرار کند. اگر بخواهیم به طور دقیق گوش دل به سخنان مقام معظم رهبری بسپاریم به این نکته پی می‌بریم که ایشان یکی از ارزش‌هایی که این نوروز برای ما آورده است را همان صله رحم معرفی می‌کنند که در اسلام به آن بسیار تأکید و سفارش شده است. امام سجاد (ع) به فرزندش وصیت می‌فرماید: «ایّاک و مصاحبه القاطع لرحمه، فانی وجدته ملعوناً فی کتاب الله» ازدوستی و مصاحبت با کسانی که قطع رحم می‌کنند بپرهیز، زیرا من در قرآن، آن‌ها را ملعون یافتم. برای اینکه بحث بهتر برای خواننده‌ی گرامی روشن شود ابتدا به تعریف واژه‌ی صله رحم می‌پردازیم و بعد به بیان روایات در این زمینه صله‌ی رحم یعنی: مشارکت و مددکاری به خویشان با مال مقام و آبرو و سایر امکانات و خیرات در اختیار، احسان و نیکی به اقارب به نسبت حق و قربی که دارند، حفظ و تقویت همه‌ی ارتباطات لازم بین خویشان و دیدار آنان. رحم به هر کسی گفته می‌شود که عرفاً جزء منسوبین و بستگان انسان به حساب می‌آید و صله: هر چیزی که احسان در حق آن‌ها حساب می‌شود.

نظر دهید »

عید نوروز در اشعار پارسی

ارسال شده در 3 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در داستان ها ومطالب خواندنی

گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است، داد سخن داده‌اند و ما در ذیل به برخیاز لطایف اشعار پارسی در این موضوع اشارت می‌کنیم فرخی ترجیع‌بند مشهوری در وصف نوروز دارد که بند اول آن چنین است: ز باغ ای باغبان ما را همی بوی بهار آید کلید باغ ما را ده که فردامان به کار آید کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید تو لختی صبر کن چندان که قمری بر چنار آید چو اندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید ترا مهمان ناخوانده به روزی صد هزار آید کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید چنان‌دانی که هرکس را همی زو بوی یار آید بهار امسال پندار همی خوشتر ز پار آید وزین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار اید بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی ملک را در جهان هر روز جشنی داد و نوروزی منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است: آمد نوروز هم از بامداد آمدنش فرخ و فرخنده باد باز جهان خرم و خوب ایستاد مرز زمستان و بهاران بزاد ز ابر سیه روی سمن بوی داد گیتی گردید چو دارالقرار هم او در مسمط دیگر گفته: نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز برزن غزلی نغز و دل‌انگیز و دلفروز ور نیست ترا بشنو از مرغ نوآموز کاین فاخته زان کوز و دگر فاخته زانکوز بر قافیه خوب همی خواند اشعار بوالفرج رونی گوید: جشن فرخنده فروردین است روز بازار گل و نسرین است آب چون آتش عود افروزست باد چون خاک عبیر آگین است باغ پیراسته گلزار بهشت گلبن آراسته حورالعین است مسعود سعد سلمان از عید مزبور چنین یاد کند: رسید عید و من از روی حور دلبر دور چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور رسید عید همایون شها به خدمت تو نهاده پیش تو هدیه نشاط لهو و سرور برسم عید شها باده مروق نوش به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور جمال‌الدین عبدالرزاق گفته: اینک اینک نوبهار آورد بیرون لشکری هریکی چون نوعروسی در دگرگون زیوری گر تماشا می‌کنی برخیز کاندر باغ هست با چون مشاطه‌ای و باغ چون لعبت گری عرض لشکر می‌دهد نوروز و ابرش عارض است وز گل و نرگس مراد را چون ستاره لشکری حافظ در غزلی گفته: ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعلست که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی هاتف در قصیده‌ای گوید: نسیم صبح عنبر بیز شد بر توده غبرا زمین سبز نسرین خیز شد چون گنبد خضرا ز فیض ابر آزادی زمین مرده شده زنده ز لطف باد نوروزی جهان پیر شد برنا بگرد سرو گرم پرفشانی قمری نالان به پای گل به کار جان سپاری بلبل شیدا… همایون روز نوروز است امروز و بیفروزی بر اورنگ خلافت کرده شاه لافتی ماوی قاآنی در قصیده‌ای به وصف نخستین روز بهار گوید: رساند باد صبا مژده بهار امروز ز توبه توبه نمودم هزار بار امروز هوا بساط زمرد فکند در صحرا بیا که وقت نشاطست و روز کار امروز سحاب بر سر اط فال بوستان بارد به جای قطره همی در شاهوار امروز رسد به گوش دل این مژده‌ام ز هاتف غیب که گشت شیر خداوند شهریار امروز

نظر دهید »

سال نو

ارسال شده در 2 فروردین 1395 توسط عاطفه اسلامي در مناسبت ها

سلام دوستان عزیزم سال نو مبارک 

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 171
  • 172
  • 173
  • ...
  • 174
  • ...
  • 175
  • 176
  • 177
  • ...
  • 178
  • ...
  • 179
  • 180
  • 181
  • ...
  • 187
 تماس
بسم الله الرحمن الرحیم سلام...به وبلاگ مذهبی فرهنگی خیلی خوش اومدین! امیدوارم مطالب وبم براتون جالب باشه و بتونم برای پیشرفت کشورمون و ظهور امام زمانمون یه قدمی بردارم.. منتظر نظراتتون برای هر چه بهتر شدن این وبلاگ هستم... "یا علی"  ترسم که شعر مزار من این شود او هم جمال یوسف زهرا ندید و رفت... اللهم عجل لولیک الفرج آنطور که هستي‌ باش ،.... صداقت مؤثرترين تيري است که به قلب هدف مي‌‌نشيند ،.... هدفت را با نقشه‌هاي جوراجور آلوده مکن‌ ،... خودت باش ،.... افتاده باش ،... نه‌ ذليل ،... شوخ باش ،... نه‌ مسخره ،.... آزاده باش ،،... نه‌ ياغي ،... مطمئن باش ،... نه‌ ساده ،.... از خود ،... راضي باش ،.... نه‌ از خود راضي ،... صبور باش ،... نه‌ در کمين ،.... آنوقت خواهي ديد که کليد را در دست خود خواهي داشت!!  ان شاء الله

موضوعات

  • همه
  • آینه خدا
  • ائمه معصومین
  • احکام
  • اخبار حوزه علمیه معصومیه
  • اخبار فضای مجازی
  • اربعین
  • امام زمان
  • بانوان در حماسه کربلا
  • تدبر در آیات و سوره های قرآن کریم
  • تربیت فرزندان
  • حجاب
  • حیوانات در قرآن
  • داستان ها ومطالب خواندنی
  • دانستنی های جالب
  • دانستنی های قرآنی
  • دل نوشته
  • دهه فجر
  • دومین همایش فعالان فضای مجازی
  • دیدنی های ایران
  • روز نوشته های من
  • سبک زندگی
  • سخن بزرگان
  • شهدا و دفاع مقدس
  • طب سنتی و بسته سلامت
  • طنز
  • عکاسی من
  • عکس نوشته های زیبا
  • ماه رجب
  • ماه رمضان
  • محرم
  • مدافعان حرم
  • مقام معظم رهبری
  • مناجات
  • مناسبت ها
  • وصیت نامه شهدا
  • پاسخ به برخی از شبهات دینی و مذهبی
  • کالای ایرانی
  • کلاس اخلاق عمومی

رتبه

    کاربران آنلاین

    سوره قرآن
    مهدویت امام زمان (عج)
    مهدویت امام زمان (عج)
    ذکر روزهای هفته

    تقویم

    اوقات شرعی

    آمارگیر وبلاگ

    کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان