فلسفه پدیدار شدن فرقه های مختلف در بین مسلمانان و عوامل آن چیست؟
فلسفه پدیدارى فرقههاى مختلف: تمامى ادیان در درون خود فرقهها و شاخهها و گرایشهاى گوناگون و بعضا متفاوتى دارند، طرح تفصیلى این موضوع در دو دین بزرگ یهودى و مسیحى در اینجا امکان نداشته و تنها به ذکر علل پدیدارى فرقههاى مختلف در اسلام اشاره مى شود؛ امّا قبل از آن تذکر دو نکته ضرورى است اوّلاً این علل گاهى در پیدایش یک جریان با یکدیگر تداخل مىکنند و برخى اوقات هر علتى موجب پدید آمدن گروه خاصى گشته و در مواقعى علتى در مؤسس آن جریان نقش چشمگیر داشته و علت دیگرى در پیرو و پذیرنده آن مؤثر بوده است.
ثانیا، دو مسأله شاخص و ریشهاى منشأ بسترسازى براى پدید آمدن فرق گوناگون در اسلام گشته است. یکى در نخستین زمان رحلت رسول اکرم(ص) و مربوط به مسأله خلافت و امامت است و دیگرى مرتبط با ماجراى حکمیّت در جریان جنگ صفین، (نگا: فى علم الکلام، احمد محمود صبحى، بیروت دار النهضة، چاپ اوّل، 1405 ق، ج 1، صص 32 ـ 34.
اما علل:
1. ضعف فکرى و فرهنگى: اصولاً محدودیت قواى ادراکى انسان و عدم توانایى او براى حلّ قطعى همه مسائل اعتقادى، از جمله مهمترین علل اختلاف انسانهاست، در مواردى که مسأله به روشنى قابل حلّ نیست هر کس به حدس و گمان مىرسد که ممکن است با حدس و گمان دیگران متفاوت باشد. در این صورت است که اختلاف نظرها آشکار مى شود. حضرت رسول(ص) در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را براى مردم نیافت؛ از این رو، لازم بود از سوى رسول خدا(ص) جانشینى همچون او که معصوم باشد کار را به عنوان امامت مسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوى ادامه دهند ولى چنین نشد. یکى از علل پیدایش غلات را در همین امر مىتوان جست، (نگا: بحارالانوار، محمدباقر مجلسى، بیروت مؤسسة الوفاء، چاپ دوّم، 1983 م، ج 25، ص 288، روایت 44).
2. تعصبات قبیلهاى: پس از وفات پیامبر(ص)، مردم به جاى این که در مراسم خاکسپارى شرکت کنند، هر گروهى مدعى شد که حق خلافت از آن اوست. بنابر شواهد تاریخى هیچ یک از انصار و مهاجران در تعیین جانشین پیامبر(ص) از قرآن و سنت رسول خدا(ص) یا از مصلحت امت سخن نگفت، بلکه سخن در این بود که جانشینى پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجر و چون در میان انصار دو قبیله اوس و خزرج بود این دو نیز به رقابت برخاستند و به دلیل همین مخالفت مهاجران غالب شدند، (نگا: جانشینى حضرت محمد(ص)، ویلفردمادولونگ، ترجمه احمد نمایى، جواد قاسمى و… مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1377 ش، صص 47 ـ 65 و قیام حسین(ع)، دکتر سید جعفر شهیدى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، بهمن 1359، صص 26 ـ 36).
3. مادى: از منابع تاریخى و روایى معلوم مى شود گروهى بوده و هستند که مثلاً با جعل مطالب و اخبار غلوآمیز و انتشار آن، توجه عدهاى را به خود جلب کرده و از مواهب و فضل و بخششهاى مادى آنان بهرهمند شوند؛ مانند مغیرة بن سعید که در تمام عمر خود در تلاش بود تا مرام جدیدى احداث کرده و گروهى متشکل پدید آورد تا به اهداف مادى و دنیایى خود برسد، (نگا: ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم بیروت، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ دوّم، 1385 ق، ج 8، ص 21 و شهرستانى ابوالفتح، الملل و النحل، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، چاپ دوّم، بى تا، ص 83). یا برخى براى آن که مىخواستند در محیط اسلامى راهى براى مباح کردن گناهان و ترک واجبات و فراهم ساختن بساط عیش و عشرت توأم با توجیه شرعى پیدا کنند تا تودههاى ناآگاه مسلمان به آن ایمان آورده آنگاه به کمک همین تودههاى ناآگاه تشکیلاتى به وجود آورده و به اهداف خود که همان بسط اباحهگرى بوده دست یابند. برخى از مورخان ملل و نحل یکى از علل پیدایش فرقه غلات را همین امر دانستهاند، (نگا: الاشعرى، سعد بن عبدالله ابن خلف، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، تهران، مرکز انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ دوّم، 1360 ش، صص 51 ـ 52).
4. سیاسى: سیاستبازانى که بیشتر به اهداف غلط خود مىاندیشند براى نیل به مقصود خود از حربههاى گوناگونى استفاده مىکنند و یکى از این حربههاى قوى و کارآمد ایجاد فرق و نحلههاى گوناگون مذهبى است. اینان با به وجود آوردن چنین فرقههایى یک سلسله مسائل و آموزههاى دور از ذهن و عقل را وارد جریان مخالف خود مىکردند تا به آن آسیب وارد کرده و آن را در مقابل چشم دیگران نامیمون جلوه دهند. مانند برخى از اخبار در مورد ائمه(ع) که به دور از حقیقت و واقعیت است، (نگا: الذهبى، ابى عبدالله محمد بن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال فى نقد الرجال، تحقیق على محمد البجاوى، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1382 ق، ج 2، ص 45). یا پدیدارى فرقه کیسانیه که پیروان مختار بن ابى عبیده ثقفى تلقى شدهاند براى تضعیف دیدگاه و حرکت مختار از سوى مخالفانش پدیدار شد، (نگا: صفرى فروشانى، نعمتالله، غالیان، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1378 ش، صص 83 ـ 89).
5. گسترش حوزه جغرافیایى اسلام با فتوحات مسلمانان، به تدریج پیروان ادیان و عقاید دیگر وارد حوزه حکومت اسلامى شدند. گروهى از این افراد که مسلمان شده بودند به طرح مسائل و مشکلات خود براى مسلمانها پرداختند و آنها که بر دین خود باقى مانده بودند در این مسائل با مسلمانان مجادله مىکردند این مسأله در اواخر حکومت بنىامیه و اوائل حکومت عباسیان به دلیل ترجمه فلسفه یونان شدت بیشترى گرفت و باعث پدیدارى برخى از فرقهها شد. بر اساس گزارش دکتر حسین عطوان، قدریه دیدگاههاى خود را از تأثیرپذیرى یهودیان و مسیحیان مسلمان شده شامى صورت مى دادند، (نگا: فرقههاى اسلامى در سرزمین شام در عصر اموى، دکتر حسین عطوان، ترجمه حمیدرضا شیخى، مشهد، بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، چاپ اوّل، 1371 ش، صص 31 ـ 33 و نیز نگا: تاریخ الجدل، محمد ابو زهرة، قاهره، دار الفکر العربى، صص 76 ـ 81 و نیز المیزان، علامه سید محمدحسین طباطبایى(ره)، موسسة الاعلمى للمطبوعات، ج 5، ص 276).
6. منع حدیث، یکى دیگر از عوامل پدیدارى فرقههاى گوناگون اسلام شد، زیرا با جلوگیرى از ضبط و تدوین حدیث که در واقع ترجمان اصلى و مفسر حقیقى وحى به شمار مىرفت، اسرائیلیاتى وارد آموزههاى دینى شد و موجب پدیدارى هرج و مرج در اعتقادات اعمال، اخلاق و آداب و حتى جوهره و کنه دین وارد کرد و این خود موجب پیدایش بدعتهاى یهودى و مسیحى در آموزههاى اسلام گردید، (نگا: معالم المدرستین، علامه سید مرتضى عسگرى، قم، کلیه اصول الدین و المجمع العلمى الاسلامى، چاپ ششم، 1416 ق (1996 م)، ج2، ص 57) این موضوع را به خوبى مىتوان در تفاسیر قرآن رهیابى کرد، (در این باب نگا: پژوهشى در باب اسرائلیات در تفاسیر قرآن، دکتر محمدتقى دیارى، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردى، چاپ اوّل، 1379 ش، مجموع کتاب).
این موارد بخشى از علل پیدایش فرقهها در اسلام بود.
براى توضیح بیشتر خوب است دانسته شود حدیث افتراق امت به گروههاى مختلف در متون معتبر شیعه واهل سنت نقل شده است. از منابع اهل سنت در «سنن ابى داود» (حدیث شماره 3981) آمده است: «… ان رسول اللّه(ص) قام فینا فقال الا ان من قبلکم من اهل الکتاب افترقوا اثنتین و سبعین ملة و ان هذه الملة ستفترق على ثلاث و سبعین. اثنتان و سبعون فى النار و واحدة فى الجنة…؛… پیامبر خدا(ص) برخاست و فرمود: همانا اهل کتاب پیش از شما به هفتاد و دو فرقه گراییدند و این امت به زودى هفتاد و سه فرقه خواهد شد. از میان آنان هفتاد و دو فرقه در آتشاند و یکى در بهشت».
در این جا باید توجه داشت که رستگارى تنها یک فرقه درمیان دیگر فرقهها، امر عجیب و غریبى نیست؛ زیرا راه حق و صراط مستقیم الهى که پیامبر اکرم(ص) بدان دعوت فرموده است یکى بیش نیست. پس اگر اختلاف و دگرگونى و چند دستگى پدید آید، ناشى از بدعت و وارد کردن تعالیم غیر دینى در دین است و گریز از بخشى از آموزههاى دینى است. اکنون این سؤال پدید مىآید که راه شناخت فرقه ناجیه چیست و آنان چه کسانىاند؟ عقل و منطق حکم مى کند که بهترین راه شناخت رستگاران، سخن و تعالیم خود پیامبر است که از افتراق امت و نجات و فلاح تنها یک گروه از میان همه گروهها خبر داده است.
با توجه به روایات رسیده از پیامبر(ص) متوجه مى شویم که راه رستگارى پیروى از قرآن و اهلبیت(ع) است؛ زیرا قرآن کتاب معصوم و خطاناپذیر الهى است. قطعا چنین کتابى مفسر و مجرى معصوم مىطلبد و آن همان عترت پیامبر(ص) است؛ زیرا پیامبر(ص) در حجةالوداع و در آخرین وصیت فرمودند: «… انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى اهل بیتى ما ان تمسکتم بها لن تضلوا بعدى ابدا و انهما لن یفترقا حتى یردا على الحوض فانظروا کیف تخلفونى فیهما…؛ من دو چیز گرانبها در میان شما مىگذارم: کتاب خدا و عترت و اهل بیت خویش. تا زمانى که به آن دو چنگ زنید پس از من هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو از یکدیگر جدایىپذیر نیستند تا آن که در حوض (کوثر) بر من وارد آیند.پس بنگرید که پس از من با آن دو چه مىکنید»، (بحارالانوار، ج 2، ص 100).
این حدیث به طور متواتر در متون شیعه و اهل سنت یافت مى شود. همچنین برحسب روایت دیگرى پیامبر(ص) فرمودند: «ستفترق امتى على ثلاثة و سبعین فرقه منها فرقة ناجیة والباقون هالکون. فالناجون الذین یتمسکون بولایتکم و یقتبسون من علمکم ولا یعلمون برأیهم فأولئک ما علیهم من سبیل فسالت عن الائمة فقال عدد نقباء بنى اسرائیل؛ به زودى امت من هفتاد و سه فرقه خواهند شد که تنها یکى از آنها رستگار و بقیه هلاک خواهند شد. نجات یابندگانشان کسانىاند که به ولایت شما (اهل بیت«ع») چنگ زنند واز کردار شما الگو گیرند و به رأى خویش [در مقابل شما ]عمل نکنند…»، (بحارالانوار، ج 36، ص 33، ح 168).
در روایت دیگرى نیز آمده است که پیامبر(ص) به حضرت على(ع) فرمودند: «یا على مثلک فى امتى مثل المسیح عیسى بن مریم افترق قومه ثلاث فرق فرقة مؤمنون و هم الحواریون و فرقه عادوه و هم الیهود و فرقة غلوا فیه فخرجوا عن الایمان و ان امتى ستفترق فیک ثلاث فرق فرقة شیعتک و هم المؤمنون و فرقة عدوک و هم الشاکون و فرقة تغلوا فیک و هم الجاحدون و انت فى الجنة یا على و شیعتک و محب شیعتک و عدوک والغالى فى النار؛ اى على! مثل تو در امت من همانند مثل عیسى بن مریم است که امتش سه فرقه شدند:
1- گروه مؤمنان که حواریون بودند،
2- گروه دشمنان یعنى یهود،
3- گروه غلو کنندگان که از دایره ایمان برون رفتند.
همانا امت من نیز در مورد تو سه گروه مىشوند:
1- شیعیان تو که آنان مؤمنانند،
2- دشمنان که همان تردید کنندگانند،
3- گروهى که در مورد تو غلو مىکنند و آنان حق ستیزند.
اى على! تو و شیعیان و دوستداران پیروانت در بهشتید ودشمنان و غلو کنندگان در تو اهل دوزخند»،(بحارالانوار، ج 25، ص 264، ح 4).
ازاینرو درباره این که کدام یک از فرقهها و مذاهب، به سنت پیامبر(ص) نزدیکتر هستند. به دلایل مختلف عقلى، روایى و تاریخى مىتوان شیعیان دوازدهامامى را معرفى کرد. زیرا نزدیکترین افراد به پیامبر(ص) که مطابق سنت او عمل مىکردند امام على(ع) و حضرت فاطمه(س) و فرزندان ایشان بودند و شیعیان به دنبال پیروى کامل از این بزرگان هستند و کسانى هم چون امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که آگاهترین مردم به کلام خدا و سنت پیامبر(ص) در عصر بعد از صدر اسلام بودند. شیعیان بیشترین بهره را از احادیث آن دو بزرگوار دارند تا آنجا که به عنوان مذهب جعفرى شهرت یافتهاند.
اینگونه شواهد به طور اجمال نزدیکى شیعیان به سنت پیامبر(ص) را تأیید مى کند و حتى مىتوان گفت شیعیان «اهل سنت واقعى» هستند. ناگفته نماند، نباید سنت پیامبر(ص) به برخى اعمال ظاهرى خلاصه کرد. اگر چه در اعمال ظاهرى دیگر مذاهب نیز خلاف سنت بسیار مشاهده مى شود از آن جمله «تکتف در نماز» که از زمان خلیفه دوم آغاز شده است.
براى آگاهى بیشتر ر.ک:
1ـ رهبرى امام على(ع) در قرآن و سیره پیامبر (ترجمه المراجعات)، مترجم: سید محمد سیاهپوش
2ـ آنگاه هدایت شدم تیجانى سماوى
3ـ بررسى مسائل کلى امامت ابراهیم امینى
4ـ الغدیر علامه امینى
5 ـ عتبات الانوار میر حامد حسینى لکنهوى
6ـ شبهاى پیشاور سلطان الواعظین شیرازى